معرفي نشريه
علمی
اعضای هیات تحریریه
ISSN: 2538-2802شاپا نسخه چاپی
شاپا نسخه الکترونیکیISSN: 2538-6301
|
دکتر محسن ایمانی نائینی استادیار. دانشگاه تربیت مدرس رشته تخصصی: دکترای علوم تربیتی سمت: مدیر مسئول پست الکترونیکی: imanim02@gmail.com
|
|
دکتر خسرو باقری نوعپرست استاد فلسفه تعلیم و تربیت. دانشگاه تهران رشته تخصصی: استاد فلسفه تعلیم و تربیت سمت: سردبیر پست الکترونیکی: khosrowbagheri4@gmail.com
|
|
دکتر طیبه توسلی اصطهباناتی استادیار. دانشگاه قم رشته تخصصی: دکترای فلسفه تعلیم و تربیت سمت: مدیر داخلی پست الکترونیکی: tavassoli_t@yahoo.com
|
|
فهیمه نظامالاسلامی کارشناس انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران رشته تخصصی: ارشد فلسفه تعلیم و تربیت سمت: مدیر اجرایی نشریه پست الکترونیکی: pesi.anjoman@gmail.com
تلفن:09388868086
|
|
|
|
دکتر اکبر رهنما دانشیار. دانشگاه شاهد رشته تخصصی: دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: rahnama_akbar43@yahoo.com
|
|
دکتر سید مهدی سجادی دانشیار. دانشگاه تربیت مدرس رشته تخصصی: استاد فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: sajadism@modares.ac.ir
|
|
دکتر محمدرضا شرفی دانشیار دانشگاه تهران رشته تخصصی: دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: msharafi@ut.ac.ir
|
|
دکتر بختیار شعبانی ورکی استاد دانشگاه فردوسی مشهد رشته تخصصی: استاد فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: bshabani@ferdowsi.um.ac.ir
|
|
دکتر علیرضا صادق زاده قمصری استادیار.دانشگاه تربیت مدرس رشته تخصصی: استادیار فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: alireza_sadeqzadeh@yahoo.com
|
|
دکتر مسعود صفایی مقدم استاد دانشگاه شهید چمران اهواز رشته تخصصی: استاد فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: safaei_m@scu.ac.ir
|
|
دکتر سعید ضرغامی دانشیار دانشگاه خوارزمی رشته تخصصی: دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: zarghamii2005@yahoo.com
|
|
دکتر یحیی قائدی دانشیار دانشگاه خوارزمی رشته تخصصی: دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: yahyaghaedy@yahoo.com
|
|
دکتر سید منصور مرعشی دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز رشته تخصصی: دکترای فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: mmarashi12@yahoo.com
|
|
دکتر محمد حسن میرزامحمدی دانشیار دانشگاه شاهد رشته تخصصی: دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت پست الکترونیکی: mirzamohammadi@shahed.ac.ir
|
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - خرد و خردورزی از منظر علوم اعصاب براساس دیدگاه آنتونیو داماسیو و بررسی دلالتهای آن برای تربیت عقلانی
آزاد محمدی خسرو باقری دکتر محمود تلخابی دکتر نرگس سجادیهشماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400هدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالتهای آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی میگوید، چه دلالتهایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برا چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالتهای آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی میگوید، چه دلالتهایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. دیدگاه زیستعصبشناسانهٔ داماسیو با تأکید بر نقش بدن و تنظیمات زیستشناختی (تعادل حیاتی، اصل ارزش، هیجانات و احساسات) رشدِ خرد را در بستر و بر محور هیجانات و احساسات میداند. داماسیو معتقد است درهمتنیدگی و انسجام میان شناخت و جنبههای عاطفی، ضرورتی است که طی تکامل ارگانیسم برای حفظ و مدیریت حیات به وجود آمده است؛ از اینرو کارکرد صحیح استدلال و خردورزی اساساً وابسته به کارکرد درست هیجانات و احساسات است. در این دیدگاه نقص خردورزی به جای اینکه شناختی باشد، به نقص در کارکرد هیجانات و احساسات مربوط است. بنابراین، چنانچه سیستم هیجانی دچار بدکارکردی شود، فرآیند تصمیمگیری و خردورزی نیز با نقصی بنیادین روبهرو خواهد شد. از جمله دلالتهای دیدگاه داماسیو برای تربیت عقلانی و پرورش خردورزی عبارتند از؛ (الف) به رسمیت شناختن نقش سازندهٔ عواطف در پرورش قوهٔ عقلانی و مهارت استدلال، (ب) بهرهگرفتن از ظرفیت استدلال برای اصلاح نقشِ هیجانات، (ج) درهمتنیدگی به جای تفکیک، مواد درسی بر مبنای ارتباط متقابل پرورش تفکر– پرورش هیجان/احساس. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند در عصر پسافروکاستگرایی: گسستناپذیری ذهن – بدن- جهان
زینب مهدوی بختيار شعباني وركي طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادشماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاستگرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهمترین این جریانها، دوگانهانگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذفگرا هستند. دوگانهانگاری چکیده کاملهدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاستگرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهمترین این جریانها، دوگانهانگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذفگرا هستند. دوگانهانگاری با طرح گسست ذهن و بدن، به بحثهای چالشبرانگیز شکاف تبیینی در دورههای بعد انجامیده است و نظریۀ حذفگرا، با حذف هوشیاری، حالات ذهنی و آگاهی را به فرآیندهای عصبی، منحصر کرده است. در برابر این دیدگاهها، در رویکرد عصب پدیدارشناسی تصریح شده است که هوشیاری بدنمند با به رسمیت شناختن تجربههای اول شخص و جنبههای عاطفی-احساسی یادگیرندگان، برترانگاری ذهن را اصلاح میکند، و با عبور از ساختارهای سنتی و جزمی، اشکال حذف هوشیاری و فروکاهش آن به مغز، از پیش تعیینشدگی اخلاق و تغییرات اجتماعی موجود در سیستم عصبی از ابتدای تولد را آشکار مینماید. آنگاه با نظر به سه چرخه؛ تنظیم ارگانیسمی کل بدن یا سیستم عصبی خودگردان، پیوند حسی-حرکتی بین ارگانیسم و محیط و چرخۀ تعامل بینالاذهانی، استلزامهای هوشیاری بدنمند برای پداگوژی را به مثابۀ بدیل مطرح میکند. بنابراین، جریان پداگوژیکی، غیرخطی، نوخاسته و آشوبگونه است که در آن، مونولوگ (تجربهها و برداشتهای اول شخص و گفتوگوهای درونی فرد با خود) در فرآیندی پویا و یکپارچه به دیالوگ تبدیل میشود. در چنین شرایطی، نه تنها ارتباط پداگوژیک از قاعدهای ایستا، خطی و از پیش تعیین شده پیروی نمیکند بلکه از هر آنچه بر پیروی کورکورانه و تقلید پافشاری نماید، روی برمیتابد. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسی فلسفی دلایل عمل اخلاقی اهدای عضو و اصول و روشهای تربیتی ترغیب متربیان به انجام آن مبتنی بر دیدگاه اسلامی عمل
مراد یاری دهنوی حمید بلوچیشماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400خداوند طبق آموزههای قرآن کریم، نجات جان یک انسان را برابر با نجات جان همهٔ آدمیان میداند. در فرهنگ پزشکی و درمان معاصر، اهدای عضو و بافت (پس از مرگ مغزی) یکی از راههای نوین در درمان و نجات جان انسانهاست. عمل به چنین ارزش اخلاقی و انسانی، میتواند این آموزهٔ الهی را تح چکیده کاملخداوند طبق آموزههای قرآن کریم، نجات جان یک انسان را برابر با نجات جان همهٔ آدمیان میداند. در فرهنگ پزشکی و درمان معاصر، اهدای عضو و بافت (پس از مرگ مغزی) یکی از راههای نوین در درمان و نجات جان انسانهاست. عمل به چنین ارزش اخلاقی و انسانی، میتواند این آموزهٔ الهی را تحقق ببخشد. این عمل اخلاقی و ارزشی، در قلمروهای مختلف پژوهشی چون پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی و حقوق مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است، اما از منظر تربیتی و آموزشی، پژوهشی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر، دو هدف را دنبال کرده است. نخست علل و عوامل گوناگون بیانشده در مورد ترغیب افراد به انجام عمل اخلاقی اهدای عضو را از منظری فلسفی، دستهبندی و تبیین نموده است و سپس با اتخاذ یک دیدگاه فلسفی (دیدگاه اسلامی عمل)، مبانی، اصول و روشهای تربیتی ترغیب متربیان به شرکت در این عمل اخلاقی را استنتاج کرده است. برای هدف نخست پژوهش از روش توصیفی–تحلیلی و برای هدف دوم آن از روش پژوهشی الگوی بازسازی فرانکنا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که میتوان دلایل برشمرده شده برای ترغیب افراد به این عمل اخلاقی را در چهار حیطهٔ عقلانی، عاطفی، روانشناسانه و جامعهشناسانه دستهبندی کرد. متناسب با مبانی سهگانهٔ عمل آدمی از دیدگاه اسلامی عمل، اصول سهگانهٔ تربیتی آگاهیبخشی در باب عمل اخلاقی اهدای عضو، اصل تحولآفرینی عاطفی در باب آن و اصل دعوت/زمینهسازی ارادهورزانه متربیان در ساحت آن، به همراه روشهای تربیتی مستقیم، نیمه مستقیم و غیرمستقیم تحقق این اصول، بهمثابهٔ راهنمای درونی کردن و ترغیب متربیان به انجام آن، پیشنهاد شدهاند. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - دوران کودکی، شُرور و تربیت خطاشکیب
سعید آزادمنششماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400انسان به گونهای آفریده شده است که در طبیعت خویش امکان و تمایل انجام امور خیر و شر را داراست. این در حالی است که در تعلیم و تربیت، به ویژه اوان کودکی، امور خیر محوریت دارند، تا جایی که شرور به حاشیه رانده شده و به محاق رفتهاند. تمرکز بر امور خیر و نادیده گرفتن شرور در چکیده کاملانسان به گونهای آفریده شده است که در طبیعت خویش امکان و تمایل انجام امور خیر و شر را داراست. این در حالی است که در تعلیم و تربیت، به ویژه اوان کودکی، امور خیر محوریت دارند، تا جایی که شرور به حاشیه رانده شده و به محاق رفتهاند. تمرکز بر امور خیر و نادیده گرفتن شرور در تعلیم و تربیت واقعگرایانه به نظر نمیرسد. تمایل به انجام شُرور و به رسمیت شناختن شرارت و خطا، مواجهۀ تربیتی متناسبی را در دوران کودکی میطلبد. در این پژوهش با بیان دلایلی در باب ضرورت به رسمیت شناختن شرور و نظری اجمالی به آیات قرآن، میل به انجام شر و خطا در دوران کودکی به رسمیت شناخته میشود. تشکیکی دیدن مفهوم شر و مفهوم دوران کودکی سخن گفتن از شر در دوران کودکی را معنادار میکند. از اینرو، رویکردی بدیل در تعلیم و تربیت دوران کودکی با عنوان تعلیم و تربیت خطاشکیب پیشنهاد میشود. تعلیموتربیت خطاشکیب به دنبال آن است تا با به رسمیت شناختن خطا و شرارت در دوران کودکی، امکان مواجهۀ فعال با خطا را در دوران کودکی فراهم نماید و از این رهگذر مسیر تربیت و حقیقتجویی کودکان را تسهیل نماید. «به رسمیت شناختن تمایلات شرورانۀ کودک»، «مواجهه فعالانه با خطا در دوران کودکی» و «استقبال حداکثری از خطای کودکان» از جمله مؤلفههای تربیت خطاشکیب در دوران کودکی هستند. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - نقدی بر اهداف ساحت تربیت دینی و اخلاقی مصوب شورای عالی آموزشوپرورش
دکتر محمد حسنیشماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400هدف این پژوهش نقد اهداف ساحت تربیت دینی و اخلاقی مصوب شورای عالی آموزش و پروش است. نقد در ابعاد مبادیِ اهداف و لوازم اهداف انجامشده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مبادی و بنیان فلسفی این اهداف نظریه حسن و قبح شرعی یا نظریه امرِ الهی است؛ که با اخلاق پیشادینی ک چکیده کاملهدف این پژوهش نقد اهداف ساحت تربیت دینی و اخلاقی مصوب شورای عالی آموزش و پروش است. نقد در ابعاد مبادیِ اهداف و لوازم اهداف انجامشده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مبادی و بنیان فلسفی این اهداف نظریه حسن و قبح شرعی یا نظریه امرِ الهی است؛ که با اخلاق پیشادینی که نشانههای و شواهد آن در منابع دینی وجود دارد و با دیدگاههای نظری مندرج در مبانی نظری سند تحول بنیادین تعارض دارد. همچنین این اهداف منجر به تربیت اخلاقی «مُحاطشده در تربیت دینی» میشود که این نوع تربیت اخلاقی در شرایط امروز کارآمدی لازم را نخواهد داشت. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - روشهای تربیت عقلانی در رویکرد فیضمحور افلوطین
اکبر غلامی رضاعلی نوروزی محمدحسین حیدری مجتبی سپاهیشماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400هدف این پژوهش تحلیل مفهوم حیات عقلی در رویکرد فیضمحور افلوطین به منظور استنتاج روشهای تربیت عقلانی در پاسخ به چالش بازاری شدن دانش در تعلیموتربیت امروز بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی به روش تحلیلی و قیاس عملی فرانکنا میباشد. استنتاج روشها در قالب قیاس عملی چکیده کاملهدف این پژوهش تحلیل مفهوم حیات عقلی در رویکرد فیضمحور افلوطین به منظور استنتاج روشهای تربیت عقلانی در پاسخ به چالش بازاری شدن دانش در تعلیموتربیت امروز بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی به روش تحلیلی و قیاس عملی فرانکنا میباشد. استنتاج روشها در قالب قیاس عملی مرکب از مقدماتی هنجارین شامل اهداف واسطی و یا اصول تعلیموتربیت و مقدماتی واقعنگر روشی که بیانگر فنون و روشهای نیل به اهداف تعلیموتربیت صورت گرفت که منجر به توصیههای هنجاری روشی برای رسیدن به اهداف تعلیموتربیت و توصیههای عملی برای تربیت قوای شناختی و عملی گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که روشهای تربیت عقلانی مبتنی برتحول وجودی شامل: خیرخواهی، تعالی معرفتی نفس، کنشگری و روشهای مبتنی بر تحول معرفتی شامل: تأملات عقلانی، شهودی، بصیرت و درون¬بینی و روشهای مبتنی بر اعتدال و عقل عملی شامل: تمرین فرزانــگی و تهذیب نفس بودند. بنابراین دانش با محوریت عقلانیت حقیقی و با بکارگیری روشهای استخراج شده در اندیشه افلوطین ظرفیت مقاومت در مقابل پدیده تجاریسازی دانش در تعلیموتربیت امروز را دارد و به کارگیری این روشها میتواند در مقابله با مظاهر عقلانیت ابزاری هم چون ثروت اندیشی، صنعت فرهنگی، سطحی نگری، ظاهرگرایی و قدر¬ت¬زدگی موثر باشند. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - مروری بر کتاب: حیات معقول(اثر محمد تقی جعفری)
خسرو باقریشماره 7 , دوره 7 , بهار-تابستان 1400.
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - زیرساخت های مفهومی دوران کودکی در تطور تاریخ: بهسوی مفهوم پردازی اسلامی از کودکی
دکتر نرگس سجادیه سعید آزادمنششماره 1 , دوره 1 , پاییز-زمستان 1395هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل سیر تحول مفهوم دوران کودکی در گذر زمان است. از این رو، ابتدا سیر تاریخی تکوین مسئلهی کودکی در چهار مقطع تاریخیِ دورهی باستان، قرون میانه، دورهی رنسانس و بعد از آن و در نهایت دوره معاصر مورد بررسی قرارگرفته است. روش مورد استفاده در ای چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل سیر تحول مفهوم دوران کودکی در گذر زمان است. از این رو، ابتدا سیر تاریخی تکوین مسئلهی کودکی در چهار مقطع تاریخیِ دورهی باستان، قرون میانه، دورهی رنسانس و بعد از آن و در نهایت دوره معاصر مورد بررسی قرارگرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل زبان فنی- رسمی و تحلیل مفهومی بوده است. بر این اساس، تحلیل صورت گرفته نشان میدهد منظرهای چهارگانهای را میتوان در نظر گرفت که انگارههای معطوف به کودکی در درون آنها قابل دستهبندی و بررسیاند. این منظرهای چهارگانه، درعینحال که تعاریف مختلفی از دوران کودکی را تحلیل میکنند، پرسشهایی را پیش روی فیلسوفان تعلیم و تربیت قرار میدهند که در تعریف کودکی ناگزیر از پاسخ به آنهایند. وابستگی مفهوم کودکی به مفهوم بزرگسالی و نوع این وابستگی، ماهیت ارزشی وجود انسان و چیستی این ماهیت در دوران کودکی، وضعیت توانشی کودک به لحاظ رشد یابندگی و در نهایت جایگاه قوای شناختی، عاطفی و ارادی دخیل در این توانش، محورهایی اساسیاند که هر نظریه معطوف به کودکی باید انگارههایی را برای آنها فراهم آورد. در این راستا، چهار مؤلفه مذکور در رویکرد اسلامی عمل مورد بررسی قرار گرفت. این رویکرد با تمرکز بر حضور یک توانش و غیاب توانش دیگر، تلاش میکند تا فعالیتهای تربیتی را سامان دهد. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - صورت بندی فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی در فرهنگ ایران باستان
دکتر سمانه خلیلی خسرو باقریشماره 2 , دوره 2 , بهار-تابستان 1396هدف این مقاله استخراج فلسفه تعلیم و تربیت ایران بر مبنای ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است. به این منظور، با در نظر داشتن تعریف تیلور از فرهنگ و تأکید بر چهار عنصر اثرساز شامل حکومت، شرایط اجتماعی، دین و آموزش و پرورش و با استفاده از روشهای تحقیق تاریخی، تحلیل استعلایی چکیده کاملهدف این مقاله استخراج فلسفه تعلیم و تربیت ایران بر مبنای ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است. به این منظور، با در نظر داشتن تعریف تیلور از فرهنگ و تأکید بر چهار عنصر اثرساز شامل حکومت، شرایط اجتماعی، دین و آموزش و پرورش و با استفاده از روشهای تحقیق تاریخی، تحلیل استعلایی و استنتاج به تحلیل و صورتبندی فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی ایران باستان پرداخته شده است. یافتههای پژوهش شامل هدف غایی تربیت، مفهوم اساسی تربیت، مبانی فلسفی (انسانشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی) و اصول حاصل از آن میباشند. بررسییافتههای پژوهش نشان میدهد که هدف غایی تعلیم و تربیت«دستیابی به خیر» است و در این راستا به ابعاد مختلف وجود انسان توجه میشود و این نکته، بهویژه در وجه فردی، از نقاط مثبت فلسفه ضمنی تربیت ایران باستان است. در بخش مربوط به انسانشناسی، نگاه جبری به انسان و تواناییهایش، همچنین عدم تحرک اجتماعی و تعلق به طبقه اجتماعی خاص، قابل انتقاد است. در حیطه معرفتشناسی، وابستگی معرفت به طبقات اجتماعی، عدم توجه به ارزش فینفسه دانش و تسلط رویکردهای تقلیدی در برابر تعقلی از نقاط ضعف این فلسفه تربیتی است. در حیطه ارزششناسی نیز نقاط قوت و ضعفی وجود دارند. در بعد اجتماعی پایبندی به ارزشهای طبقاتی و عدم قدرت انتخاب در آنها نقطه منفی بهحساب میآید. اما در حیطه فردی و ارزشهای فردی، پایبندی افراد و نقش خانواده در انتقال ارزشها از نقاط مثبت بهشمار میرود. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تبیین «استقلال اخلاقی» بهعنوان یک هدف تربیتی (با تأکید بر آرای کانت و پیترز)
طاهره بهمنی دکترمسعود صفایی مقدم دکتر محمد جعفر پاک سرشت دکترسید منصور مرعشیشماره 1 , دوره 1 , پاییز-زمستان 1395استقلال اخلاقی، به معنای «خود¬¬ قانون¬گذاری» و «اطاعت از قوانین خود» است. این مقاله به شیوه تحلیلی و استنتاجی در جستجوی پاسخ به این دو سؤال است که اولاً، تحقق «استقلال اخلاقی» مستلزم حضور و تمهید چه شرایطی است؟ ثانیاً، آیا استقلال اخلاقی شرایط لازم را برای آنکه یک «هدف چکیده کاملاستقلال اخلاقی، به معنای «خود¬¬ قانون¬گذاری» و «اطاعت از قوانین خود» است. این مقاله به شیوه تحلیلی و استنتاجی در جستجوی پاسخ به این دو سؤال است که اولاً، تحقق «استقلال اخلاقی» مستلزم حضور و تمهید چه شرایطی است؟ ثانیاً، آیا استقلال اخلاقی شرایط لازم را برای آنکه یک «هدف تربیتی» به حساب آید، دارد؟ چارچوب تئوریک این پژوهش دیدگاه کانت و پیترز است که در پاسخ به سؤالات تحقیق مبنا قرار گرفته اند. در پاسخ به سؤال اولنظر کانت مبنا قرا گرفته و در پاسخ به سؤال دوم، به نظر پیترز استناد شده است. اعتقاد کانت به جایگاه اساسی عقل و اراده آزاد مبنایی برای اعتقاد او به استقلال اخلاقی است. از سوی دیگر، پیترز معتقد است که تحلیل مفهوم «تربیت» و مفهوم «فرد تربیتشده» شاخص ها و شرایط ضروری برای «استقلال اخلاقی» را در اختیار می نهد. از این رو نتیجه گرفته می شود که با به کارگیری روش تحلیل مفهومی و تحلیل مفهوم «تربیت» و «فرد تربیتشده» می¬توان نشان داد که استقلال اخلاقی یکی از اهداف اصلی تربیت است، زیرا واجد ارزش¬هایی است که در مفهوم «تربیت» و «فرد تربیتشده» مستتر می¬باشد. در این میان مشکلات و تعارضات مفهومی بین «استقلال» و «اقتدار تربیتی»، میان «عقل» و «عادت» و «اصالت انتخاب» و «محتوای آموزشی» به میان می¬آید که در ادامه مورد بحث قرار گرفته¬اند. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - ایمان، شک و تربیت دینی
محمد رضا مدنی فرشماره 1 , دوره 1 , پاییز-زمستان 1395چیستی ایمان موضوعی بحثبرانگیز است و اختلافنظرها در این خصوص بین اندیشمندان مسلمان و بیش از آن بین اندیشمندان مسیحی وجود دارد. در این بین، رابطه ایمان با شک، از جمله مصادیق مهم این اختلافنظر محسوب می¬شود. این مقاله در پیجویی منشأ این اختلافات، ریشه¬ آنها را در اموری چکیده کاملچیستی ایمان موضوعی بحثبرانگیز است و اختلافنظرها در این خصوص بین اندیشمندان مسلمان و بیش از آن بین اندیشمندان مسیحی وجود دارد. در این بین، رابطه ایمان با شک، از جمله مصادیق مهم این اختلافنظر محسوب می¬شود. این مقاله در پیجویی منشأ این اختلافات، ریشه¬ آنها را در اموری چون تفاوت محتوایی باورهای دینی در این ادیان، پیش¬فرض¬های نظری اندیشمندان دینی، تجارب متفاوت سیاسی- اجتماعی جوامع دینی و نهایتاً تفاوت جریان¬های فکری- فلسفی مماس با هر یک از این دو حوزه می¬یابد. با پذیرش نقش مهم مؤلفه آخر، باید انتظار داشت که رشد سریع ارتباطات بهعنوان بستری برای مبادله افکار، اندیشه اسلامی را نیز در تماس بیشتری با جریان¬های فکری رقیب و معارض قرار داده و بدین¬ شکل ایمان اسلامی نیز در معرض چالش¬هایی قرار گیرد که ایمان مسیحی در چند سده پیشازاین، با آن روبرو شده است. این مقاله با ارائه تحلیلی مفهومی از نسبت ایمان با شک، با اذعان بر نقش غیرقابل انکار مؤلفه معرفت در ایمان اسلامی، رویکردی معرفت¬شناختی به نام واقع¬گرایی سازه¬گرایانه را بهعنوان مبنایی برای ایمان اسلامی در نظر گرفته و معتقد است که گرچه شک نمی¬تواند آنگونه که برخی جریان¬های جدید در مسیحیت به آن معتقدند بهعنوان مؤلفه اساسی ایمان تلقی شود، اما درعینحال وجود آن نیز اجتنابناپذیر بوده و معارضی اساسی برای ایمان نیز تلقی نمی-گردد. این مقدمه تربیت اسلامی را بر آن میدارد که از یکسو تحملپذیری متربی نسبت به باقی ماندن در تردید را ارتقا بخشد و از سوی دیگر انگیزه و تلاش او را برای نیل بهیقین افزایش دهد. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - جایگاه زیباییشناسی در تعالی تربیت دینی
حکیمه السادات شریف زاده ناصر تسلیمیان دکتر محمدعلی جوادی بوراشماره 1 , دوره 1 , پاییز-زمستان 1395با عنایت به اینکه رویکردهای موجود در تعیین اهداف غایی نظام تعلیم و تربیت ایران بر اساس تربیت اسلامی میباشد، تبیین این تربیت و واقعیتهای تعالیبخش آن در پژوهشهای علوم تربیتی از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین جایگاه زیباییشناسی و ادراک زیباشناسانه در چکیده کاملبا عنایت به اینکه رویکردهای موجود در تعیین اهداف غایی نظام تعلیم و تربیت ایران بر اساس تربیت اسلامی میباشد، تبیین این تربیت و واقعیتهای تعالیبخش آن در پژوهشهای علوم تربیتی از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین جایگاه زیباییشناسی و ادراک زیباشناسانه در تعالی و تحقق تربیت دینی است. روش پژوهش این تحقیق توصیفی – تحلیلی است. تحلیل، در اینجا به معنای جستجوی ارتباط میان مفاهیم مختلف و بازشناسی روابط و شبکه¬های مفهومی است. برای این منظور ابتدا مفهوم تدین و تربیت دینی و رویکردهای آن و در گام بعدی مفهوم زیباییشناسی و ماهیت ادراک زیباشناسانه و نظریه¬های مرتبط با ادراک زیباشناسانه و تربیت زیباشناسی مطرح شده است و در پایان روابط مفهومی که نشانگر جایگاه زیباییشناسی در تعالی تربیت دینی میباشند، موردبحث قرارگرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بر اساس شبکههای مفهومی آشکار شده میان مؤلفههای تربیت دینی و مؤلفههای زیباییشناسی، به کارآوریِ مؤلفههای زیباییشناسی بهعنوان بخش مهم ارزششناسی در فرآیند تربیت، می¬تواند زمینه¬ی تقویت مؤلفههای تحرک درونی، تجربه درونی و التزام درونی را فراهم سازد. لذا برای انجام موفقیتآمیز فرآیند تربیت دینی علاوه بر علم معلمی، توجه به فرایندهای زیباییشناسی نیز شرطی لازم است. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - فضای عمومی ماکسین گرین فراتر از حصارهای آموزش و پرورش استاندارد
افسانه عبدلی بختیار شعبانی ورکی طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی دکتر محمدرضا آهنچیانشماره 1 , دوره 1 , پاییز-زمستان 1395هدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاههای ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تأکید شده است که فضاهای عمومی، مکانهای مهمی برای بحث، تبادل آزادانهی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و ت چکیده کاملهدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاههای ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تأکید شده است که فضاهای عمومی، مکانهای مهمی برای بحث، تبادل آزادانهی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و تهدید دربارهی طیف وسیعی از تناقضها، اختلافها و ابهامهای انسانی هستند که هر فرد در عین اینکه صداهای دیگران را میشنود، صدای خود را منعکس میکند. آنگاه، ضمن توصیف و نقد فضای تربیتی حاکم بر مدارس فعلی، با ابتنا به اندیشههای گرین تصریح شده است که «فضای عمومی میتواند بستر تازهای را برای فراتر رفتن از استانداردهای آموزشی فراهم کند و زمینهساز تحقق عاملیت، آزادی، دموکراسی و جهان مشترک در تربیت فراگیر باشد». جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - رويكرد شناختی به تربیت دینی
دکتر محمود تلخابیشماره 2 , دوره 2 , بهار-تابستان 1396علوم شناختی با تبیین کارکردها و ظرفیتهای شناختی ذهن و مغز، امکان-های جدیدی را برای کنش¬گران تربیت ایجاد کرده است. بدیهی است که کاربرد این آموزه¬ها در ابعاد مختلف تربیت متفاوت خواهد بود. از این رو، در این مقاله تأثیر یافته¬های علوم شناختی بر رویکرد تربیت دینی مورد بررسی چکیده کاملعلوم شناختی با تبیین کارکردها و ظرفیتهای شناختی ذهن و مغز، امکان-های جدیدی را برای کنش¬گران تربیت ایجاد کرده است. بدیهی است که کاربرد این آموزه¬ها در ابعاد مختلف تربیت متفاوت خواهد بود. از این رو، در این مقاله تأثیر یافته¬های علوم شناختی بر رویکرد تربیت دینی مورد بررسی قرار می¬گیرد. ازآنجاکه نظریه بازنمودی- رایانشی رویکرد غالب در علوم شناختی تلقی می¬شود، این نظریه مبنای فهم عملکرد ذهن قرار می¬گیرد. بر اساس این دیدگاه، پردازش شناختی دارای دو مؤلفه اساسی است: نخست اینکه ذهن در بازنمایی از شیوه¬های مختلفی استفاده می-کند و دوم اینکه تمام پردازشهای شناختی دارای مؤلفه هیجانی است. از سوی دیگر، تجارب دینی نیز دارای ابعاد مختلفی است. بنابراین، این ایده مطرح است که هر یک از تجربه¬های دینی کدام یک از انواع بازنمایی را درگیر می¬سازد. بدین ترتیب، در رویکرد شناختی نسبت به تربیت دینی با یک الگوی سه وجهی مواجه هستیم که وجه اول آن، انواع بازنمایی¬ها، وجه دوم، انواع تجربه¬های دینی و وجه سوم، مؤلفه هیجانی است و تمامی فرایندهای ذهنی در چنین بستری روی می¬دهد. نتایج این مطالعه نشان می-دهد که اولاً در فرایند تربیت امکان جدا ساختن تربیت دینی عقلانی و احساسی وجود ندارد؛ زیرا هیجان جزء جداییناپذیر شناخت است. دوم اینکه تربیت دینی اثربخش، متضمن درگیر ساختن تمام انواع بازنمایی است- البته در این مداخله لازم است نسبتهای مفهومی بین انواع تجربه¬های دینی و انواع بازنمایی¬ها مورد توجه قرار گیرد. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - آسیبشناسی گفتمان تربیت دینی در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران
شقایق نیک نشان دکتر محمد جعفر پاک سرشت دکتر محمد جواد لیاقت دارشماره 1 , دوره 1 , پاییز-زمستان 1395تعلیم و تربیت دینی و شکلدهی به هویت مذهبی واحد، همواره یکی از دغدغههای اصلی نظام تعلیم و تربیت طی سی سال گذشته بوده است. در این راستا هدف از پژوهش حاضر آن است که ضمن معرفی گفتمان غالب تربیت دینی در ایران پس از انقلاب اسلامی (گفتمان اسلامیسازی) و مؤلفههای آن یعنی (م چکیده کاملتعلیم و تربیت دینی و شکلدهی به هویت مذهبی واحد، همواره یکی از دغدغههای اصلی نظام تعلیم و تربیت طی سی سال گذشته بوده است. در این راستا هدف از پژوهش حاضر آن است که ضمن معرفی گفتمان غالب تربیت دینی در ایران پس از انقلاب اسلامی (گفتمان اسلامیسازی) و مؤلفههای آن یعنی (مبارزه با تهاجم فرهنگی و بومیسازی علوم) به آسیبشناسی گفتمان مذکور، خصوصاً از منظر تربیت دینی بپردازد. از این منظر پژوهش حاضر به روش تحلیلی و بر اساس مرور و استخراج اطلاعات تاریخی و طبقهبندی آنها، تلاش نمود تا از یکسو گفتمان اسلامی سازی طی سه دههی گذشته را مورد بازشناسی قرار دهد و از سوی دیگر اثرات گفتمان مذکور را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. نتایج حاصل از این مطالعه گویای این نکته است که تأکید افراطی بر مهندسی اجتماعی، تلاش برای شکلدهی به هویت کاملاً یک دست، تقلید گرایی از طریق القا عقیده و صورتگرایی و تربیت قرنطینهای از جمله آفتهای گفتمانهای مذکور است. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - یادگیری بدنمند: نقد رویکرد عصبپژوهی فلسفی به شناخت و یادگیری
بیژن بابایی بختيار شعباني وركي طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی علی مقیمیشماره 2 , دوره 2 , پاییز-زمستان 1396هدف اصلی این پژوهش، نقد منظر عصبپژوهی فلسفی چرچلند درباره یادگیری بدنمند رادیکال است. برای دستیابی به این هدف، نخست تحلیلی از مواضع فیزیکالیستی عصبپژوهی فلسفی و دشواریهای آن ارائه شده است. سپس، رویکرد عصبپدیدارشناختیِ وارلا و ماتورانا بهمثابه بدیل رویکرد رادیکال ب چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش، نقد منظر عصبپژوهی فلسفی چرچلند درباره یادگیری بدنمند رادیکال است. برای دستیابی به این هدف، نخست تحلیلی از مواضع فیزیکالیستی عصبپژوهی فلسفی و دشواریهای آن ارائه شده است. سپس، رویکرد عصبپدیدارشناختیِ وارلا و ماتورانا بهمثابه بدیل رویکرد رادیکال به یادگیری بدنمند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، با ابتنا به رویکرد عصبپدیدارشناسی، مواضع رویکرد فیزیولوژیکی عصبپژوهی فلسفی مورد نقد قرار گرفته است. در این بررسی نشان داده شده است که از منظر چرچلند مشاهدهگر بیرونی با آگاهی از کارکرد و یا ارگانیزم مغز میتواند به همه دانشی که این ارگانیزم واجد آن است، دست یابد. در حالی که در رویکرد عصب پدیدار شناسی وارلا، یادگیریِ بدنمند صرفاً مبتنی بر آگاهی ما از مغز نیست. این دیدگاه بهرغم پذیرش یادگیریِ بدنمند، فهم آن را در بافت بیولوژیکی، روانشناختی و فرهنگیِ ممکن تلقی میکند. بدین ترتیب به یادگیری بهعنوان تجربه نوپدیدِ بدنمند، عجین شده در جهان، بسط یافته و فعال ارج مینهد. جزييات مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - مناسبت انسانشناختی نظریه بیلدونگ با ایده دانشگاه در اندیشه ویلهلم فون هومبُلت
احمد بنی اسدی سید مهدی سجادی خسرو باقری میثم سفید خوششماره 3 , دوره 3 , بهار-تابستان 1397نظریه های بیلدونگ از پردامنهترین نظریه ها در اندیشه آلمانی است. یک تقریر از این نظریه از آنِ ویلهلم فون هومبلت است که می توان بازتاب آن را در ایده پردازی فلسفی او از دانشگاه هم مشاهده ¬کرد. به نظر میرسد این تقریر چارچوب انسان شناختی مشخصی دارد که در طراحی این ایده نقش چکیده کاملنظریه های بیلدونگ از پردامنهترین نظریه ها در اندیشه آلمانی است. یک تقریر از این نظریه از آنِ ویلهلم فون هومبلت است که می توان بازتاب آن را در ایده پردازی فلسفی او از دانشگاه هم مشاهده ¬کرد. به نظر میرسد این تقریر چارچوب انسان شناختی مشخصی دارد که در طراحی این ایده نقش بسزایی ایفا می کند. هدف اصلی این پژوهش در مرحله نخست، تبیین و شناساندن مؤلفههای اساسی این چارچوب و پسازآن نشان دادن ارتباط این مؤلفهها با ارکان ایده دانشگاه هومبلتی است. نتایج نشان میدهد که در اندیشه هومبلت، انسان بهعنوان یک غایت از ابتدا برآورده شده نیست و این برآوردگی در گرو عملِ از روی اراده، هدفمند و بیپایان او خواهد بود. بایسته های این شدن، بیش از هر مورد دیگر، بسته به اصل آزادی، گسترش موقعیت ها، اوضاع و شرایط توانمندساز، در پرتو تعاملی فراگیر با جهان (= غیرانسان) است. همچنین دست یابی به شخصیتی متوازن و همگون غایتی است که این نظریه برای انسان تصویر میکند. افزون بر این موارد دستاورد بیلدونگ در زمینه اجتماعی عبارت است از بالا بردن فرهنگ عامه که ارمغان آن فرهیختگی برای همه جامعه خواهد بود. به همین نسبت نشان داده خواهد شد که ایده هومبلتی دانشگاه نیز دربرگیرنده چنین ویژگیهایی است. انتظار میرود دستاوردهای این پژوهش در افزایش بینش ما نسبت به بنیادهای نظری یکی از ایده های مشهور دانشگاه یعنی ایده هومبلتی که کمتر به آن توجه داشتهایم یاری رسان باشد. جزييات مقاله