فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سازندهگرایی اجتماعی و دلالتهای تربیتی آن برای آموزشوپرورش فراگیر
دکتر مهین چناری زهره ایرانپورهدف پژوهش حاضر تبیین نظریه سازندهگرایی اجتماعی و استنتاج دلالتهای تربیتی این نظریه برای آموزشوپرورش فراگیر است. روش پژوهش استنتاج قیاسی از نوع الگوی بازسازی شده فرانکنا است. نظریه سازندهگرایی اجتماعی در زمینه اهداف، اصول و روشهای تربیتی، برای آموزشوپرورش فراگیر ح چکیده کاملهدف پژوهش حاضر تبیین نظریه سازندهگرایی اجتماعی و استنتاج دلالتهای تربیتی این نظریه برای آموزشوپرورش فراگیر است. روش پژوهش استنتاج قیاسی از نوع الگوی بازسازی شده فرانکنا است. نظریه سازندهگرایی اجتماعی در زمینه اهداف، اصول و روشهای تربیتی، برای آموزشوپرورش فراگیر حائز دلالتهای فراوانی بود؛ از جمله اهداف تربیتی بدست آمده عبارتند از: متعالی ساختن یادگیری دانشآموزان با توجه به زمینههای فردی، اجتماعی و فرهنگی، شکوفا شدن تواناییهای بالقوه دانشآموزان، در حیطه اصول؛ توجه به تفاوتهای فردی، اجتماعی و فرهنگی دانشآموزان، شکوفایی استعدادهای بالقوه دانشآموزان به کمک معلم، در حیطه روش: بکار گیری خود ارزیابی، استفاده از پیش سازمان دهندهها، بکارگیری روش مشارکتی. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - بررسی و نقد نسبت فرهنگ با تعلیموتربیت از منظر عاملیت فرد در اسنادبالادستی
حمیده فرح بخش خسرو باقری دکتر نرگس سجادیهپژوهش حاضر در پی بررسی و نقد نسبت فرهنگ و تعلیموتربیت از منظر عاملیت فرد در اسناد بالادستی (سند تحول بینادین آموزشوپرورش و سند مبانی نظری تحول بنیادین) است. برای رسیدن به هدف، اسناد مذکور با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل مفهومی از نوع «تفسیر مفهومی» و «ارزیابی ساختار م چکیده کاملپژوهش حاضر در پی بررسی و نقد نسبت فرهنگ و تعلیموتربیت از منظر عاملیت فرد در اسناد بالادستی (سند تحول بینادین آموزشوپرورش و سند مبانی نظری تحول بنیادین) است. برای رسیدن به هدف، اسناد مذکور با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل مفهومی از نوع «تفسیر مفهومی» و «ارزیابی ساختار مفهوم» شدهاند. در این بررسی نشان داده شده است که اسناد بالادستی که نقشی قابل توجه در تعریف نسبتهای مذکور دارند، در این زمینه، دچار نوعی تعارض درونی هستند. در این اسناد از یک طرف بر مفاهیمی چون عاملیت فرد، تعامل ناهمتراز، سنتگرایی تحولی و تحول و پویایی فرهنگ تأکید شده است که میتوان آنها را از جمله نقاط قوت اسناد بالادستی به شمار آورد. از طرف دیگر، در تبیین هر یک از مفاهیم ذکر شده، بر ابتنای آنها بر مقوله «نظام معیار اسلامی» تأکید شده است. همین امر موجب ایجاد نوعی تعارض درونی بین مفاهیم موجود در اسناد در زمینه تبیین نسبت مورد نظر شده است که مانع از رسیدن به درک درستی از این نسبت میشود. در این پژوهش مصادیق این تعارض بررسی شده است که عبارتند از: محوریت نظام معیار اسلامی، ابهام ماهیت فرهنگ در اسناد بالادستی، ناهمخوانی مفهوم تعامل ناهمتراز با تأکید بر «نظام معیار اسلامی»، غلبه فرهنگگرایی و سنت گرایی بر عاملیت، و مرزهای مفهومی مبهم میان انتقال فرهنگ و انتقاد به فرهنگ. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - واسازی نقش تربیت رسمی در نظام تربیتی ایران بعد از انقلاباسلامی
ناصر نوروزی رمضان برخورداری سعید ضرغامی همراه علیرضا محمودنیاهدف اصلی این پژوهش، واسازی نقش تربیت رسمی در نظام تربیتی کشور بعد از پیروزی انقلاباسلامی است. تربیت رسمی با کنار هم قرار گرفتن چهار بُعد از ابعاد شکلگیری تربیت رسمی شامل: ساختار، مکانیزم، نظام ارزشگذاری و فعالیتهای تربیتی، تقریباً از اواسط دورۀ قاجار خودنمایی کرد و ب چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش، واسازی نقش تربیت رسمی در نظام تربیتی کشور بعد از پیروزی انقلاباسلامی است. تربیت رسمی با کنار هم قرار گرفتن چهار بُعد از ابعاد شکلگیری تربیت رسمی شامل: ساختار، مکانیزم، نظام ارزشگذاری و فعالیتهای تربیتی، تقریباً از اواسط دورۀ قاجار خودنمایی کرد و با تثبیت خود در دورۀ پهلوی، به گسترش قابل ملاحظهای دست یافت. روند توسعۀ تربیت رسمی بعد از سال 1357 نیز با تکیه بر آرمانهای انقلاباسلامی از جمله انسانسازی و تربیت انسانی ادامه یافت. توجه روزافزون به بُعد تربیت رسمی به منظور استفاده از ظرفیتهای آن، ضمن تعمیق دوگانگیهای موجود نظام تربیتی، با عدم تحقق کامل اهداف و انتظارات مواجه گردید. در این مطالعه با رویکرد واسازانه، دوگانگی حاکم بر نظام تربیتی کشور با بررسی پیشفرضهای شکلگیری تربیت رسمی و قطبهای مؤثر، مورد تحلیل قرار گرفتهاند. مطالعۀ آلایش قطبهای مربوط به هر دو بخش، نمایانگر مکملیت و ضرورت هر دو بخش است که با انجام واسازی و استفاده از ظرفیتهای هر دوگونه نظام تربیتی، امکانهای متعدد و مضاعفی همچون: دسترسی به عدالت آموزشی، آمادگی در برابر شرایط خاص، فراهم نمودن زمینۀ رشد ابعاد مختلف فراگیران، واقعبینی در انتظارات و فراهم شدن زمینۀ پاسخگویی، پذیرش تفاوتهای متکثر فرهنگی و تغییر طرحوارههای ارباب و رعیتی در تربیت میسر میگردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - اهداف تربیت عقلانی مبتنی بر مراحل تکوین آگاهی در پدیدارشناسی هگل
رضاعلی نوروزی فهیمه حاجیانیهدف اصلی این پژوهش تحلیل مفهوم عقل در رویکرد پدیدارشناسی هگل، به منظور استنتاج اهداف تربیت عقلانی از منظر وی میباشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای کیفی و روش تحقیق بکار رفته، روش قیاس عملی فرانکنا است. در این پژوهش، عقل در سلسله مراتب پیشرفت و تکامل خود به ترتیب به «عق چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش تحلیل مفهوم عقل در رویکرد پدیدارشناسی هگل، به منظور استنتاج اهداف تربیت عقلانی از منظر وی میباشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای کیفی و روش تحقیق بکار رفته، روش قیاس عملی فرانکنا است. در این پژوهش، عقل در سلسله مراتب پیشرفت و تکامل خود به ترتیب به «عقل مشاهدهگر»، «عقل فعّال»، «عقل عملی» و «عقل مطلق» تقسیم گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل مشاهدهگر» شامل استفاده از مقولات «کیفیت»، «کمیّت» و «اندازه» در مرحله «یقین حسی» و «ادراک حسی»؛ و استفاده از «بازتاب تأمّل» در مرحله «فاهمه»؛ و استفاده از «ایده امر نیک» در مرحله «خودآگاهی ذهنی» است. همچنین اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل فعّال» شامل احترام به شخص چون غایت فینفسه و احترام به حقوق دیگران است. اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل عملی» شامل استفاده از «قصد»، «نیت» و «غایت» خردمندانه به منظور دستیابی به «نقد آگاهی اخلاقیاتی» و ایجاد «نگرش اخلاقیاتی» در فرد است و اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل مطلق» نیز شامل استفاده از هنرهای دینی به منظور شناخت «ذات مطلق» است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - بررسی و نقد مبانی، اصول و روشهای انسانشناختی تربیت اخلاقی شخصگرا
ادریس اسلامیهدف این مقاله، بررسی و نقد اصول و روشهای انسانشناختی تربیت اخلاقی شخص گراست. برای نیل به این هدف، از دو روش قیاس عملی و نقد درونی استفاده شده است؛ با بهره گیری از روش نخست، اصول و روش های انسانشناختی تربیت اخلاقی شخص گرا و با تکیه بر روش دوم، چالش های جدی مبانی انسا چکیده کاملهدف این مقاله، بررسی و نقد اصول و روشهای انسانشناختی تربیت اخلاقی شخص گراست. برای نیل به این هدف، از دو روش قیاس عملی و نقد درونی استفاده شده است؛ با بهره گیری از روش نخست، اصول و روش های انسانشناختی تربیت اخلاقی شخص گرا و با تکیه بر روش دوم، چالش های جدی مبانی انسان شناختی شخص گرایی و اصول و روش های تربیت اخلاقی مبتنی بر آن کشف و معرفی می شوند. یافتهها حاکی از آن است که براساس مبانی انسانشناختی شخص گرایی میتوان به اصول تربیت اخلاقی؛ مانند انجام فعالیت اخلاقی، ترغیب به تصمیم گیری، تشکیل اجتماع و پرورش تشخص و روش های تربیت اخلاقی؛ همچون فراهمآوردن فرصت برای انجام عمل اخلاقی خیر، خَلق موقعیت انتخاب و زمینه سازی برای ارزشیابی آن، اقدام خودانگیخته به مشارکت در اجتماعهای زندگی و عمل و شخصیکردن آموزش دست یافت. علاوه بر این، ناسازواری درونی در مفهوم آزادی، آرمان گرایی و ناسازگاری با شرایط دنیای معاصر در مفهوم اجتماع، تأکید صرف بر نقش انسان در شکل گیری فضائل اخلاقی، خصوصی گرایی افراطی و کمتوجهی به الگو، چالش های جدی این رویکرد تربیت اخلاقی به شمار می آیند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - واسازی سیاستهای اقتباسی میانهرو در اصلاحات آموزشی معاصر ایران
علی وحدتی دانشمند دکتر شهین ایروانیاز زمان آغاز نوسازی نهاد آموزش در ایران، پرسش اصلی پیش روی اصلاحگران، چگونگی مواجهه و سیاستورزی در مقابل مدرنیته غربی و اقتباس آموزشی در جریان تعاملات سیاسی با آن بوده است. اصلاحگران اجتماعی و کنشگران تربیتی هر کدام پاسخی را برای این پرسش برگزیده و سیاستی را در قب چکیده کاملاز زمان آغاز نوسازی نهاد آموزش در ایران، پرسش اصلی پیش روی اصلاحگران، چگونگی مواجهه و سیاستورزی در مقابل مدرنیته غربی و اقتباس آموزشی در جریان تعاملات سیاسی با آن بوده است. اصلاحگران اجتماعی و کنشگران تربیتی هر کدام پاسخی را برای این پرسش برگزیده و سیاستی را در قبال آن پیش گرفته اند. مجموعهای از این سیاستها سعی در اتخاذ رویهای میانه در تقابل دو قطب پذیرش و رد الگوهای آموزشی وارداتی از غرب داشتهاند. هدف این مقاله بررسی انتقادی سه سیاست میانهرو یعنی 1) تناسب در آرای میرزاملکمخان و میرزایوسف مستشارالدوله، 2) گزینشگری در آرای عبدالرحیم طالبوف و 3) ابزارانگاری در تلاشهای محمدعلی مجتهدی و رضا روزبه از منظر واسازی دریداست. واسازی نشان میدهد که هر کدام از این سیاستها دارای نقاط کوری بودهاند که باعث شده است نتایجی برخلاف مقاصد اولیه در اندیشه مدافعان آنها پدید آید. سیاست تناسب با تأکید بسیار بر اشتراکات، تفاوتهای میان نظام مبداء و مقصد را نادیده گرفته، سیاست گزینشگری به تغییر تدریجی الگوهای آموزشی با جدا شدن از بافتار اولیه خود و ظهور خوانشهای نو از آنها بیتوجه بوده و سیاست ابزارانگاری با تمرکز فراوان بر دستیابی به نتایج تربیتی پیشبینی شده، نظامی نخبهگرا را پدید آورده که بر نتایج تربیتی غیرمنتظره و دیگریهای به حاشیه رفته به واسطۀ این نتیجهگرایی، چشم پوشیده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - تحلیل انتقادی کتاب: "Wellbeing, Equity and Education :A Critical Analysis of Policy Discourses of Wellbeing in Schools" (نوشته جنیفر اسپرات)
مرضیه عالیکتاب «بهزیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمانهای سیاستگذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاستگذاریهای آموزشی پیرامون بهزیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی میپردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روش چکیده کاملکتاب «بهزیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمانهای سیاستگذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاستگذاریهای آموزشی پیرامون بهزیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی میپردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روشهای نقد گفتمانی در حوزه زندگی دانش آموزشی و فضای سیاستگذاریهای تربیتی است که میتواند به عنوان نمونه برای پژوهشگران این عرصه بکار گرفته شود. از اینرو در این مقاله، این کتاب از نظر ساختار ، محتوا و روششناسی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. پژوهشگر در ضمن تحلیل کتاب، این کتاب را از آن جهت که نمونهای ارزشمند از نقد روشمند اسناد تربیتی است و از جهت توجه به آرمان ارزشمند عدالت اجتماعی در مدرسه اثر وزین و قابل تأمّل در نظر گرفته اما از سویی دیگر با توجه به رویکرد انتقادی، نویسنده، نتوانسته افقهای روشنی برای سیاستگذاران تربیتی ایجاد نماید. اما در تحلیل فضای گفتمانی حاکم بر مفاهیم نشان میدهد که چگونه رویکردهای مختلف در سیاستگذاری به تقریرهای مختلف از مفاهیم انجامیده است. پرونده مقاله