• فهرست مقالات کودکان

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - واکاوی گفتمان تاریخی تولد مدرسه مدرن از منظر مناسبات قدرت پیرامون زندگی کودکان
        مرضیه عالی
        هدف اصلی این مقاله واکاوی گفتمان تاریخی تولد مدرسه مدرن از منظر مناسبات قدرت در زندگی کودکان است. از این‌رو جهت تحلیل مناسبات قدرت در زندگی کودکان، با استفاده از مفروضه‌های تحلیل گفتمان انتقادی میشل فوکو به بررسی شرایط تولد و تحولات مدرسه در گفتمان مدرن پرداخته شد و همس چکیده کامل
        هدف اصلی این مقاله واکاوی گفتمان تاریخی تولد مدرسه مدرن از منظر مناسبات قدرت در زندگی کودکان است. از این‌رو جهت تحلیل مناسبات قدرت در زندگی کودکان، با استفاده از مفروضه‌های تحلیل گفتمان انتقادی میشل فوکو به بررسی شرایط تولد و تحولات مدرسه در گفتمان مدرن پرداخته شد و همسویی این تحولات با قدرت مورد تحلیل قرار گرفت. برای تأمین هدف مطالعه ابتدا با استفاده از روش تحلیل اسناد، تاریخچه شکل‌گیری مدرسه از منظر فوکو و شارحان رویکرد او در نظام‌های تربیتی توصیف شد. با توجه به توصیف انجام‌شده نحوه این دگردیسی از مراقبت‌های تعذیبی مبتنی بر بدن تا شکل گیری شیوه‌های نهادی مراقبت از زندگی کودکان و توسعه مدارس بوده است. بر این مبنا، مهم‌ترین تحولات گفتمانی عبارت‌اند از ظهور شیوه‌های مراقبت مدرن پیرامون کودکی، پنهان‌شدگی مراقبت تنبیهی پیرامون کودکان و درنهایت گسترش قدرت مدرن بر روح کودک در مدرسه مدرن. پس از توصیف تحولات گفتمانی، مناسبات قدرت پیرامون آن بر مبنای تحلیل اسناد پیرامون رویکرد گفتمانی به کودکی و تربیت مورد واکاوی قرار گرفت و نتایج نشان داد که تولد مدرن و شاخه‌های مختلف دانشی همچون روان‌شناسی کودکی و جامعه‌شناسی که به دانش تربیتی شکل داده است، حاصل تحول در ساختارهای زیرین اجتماعی، اقتصادی و سیاست‌های جمعیتی و فناوری‌های انضباطی بوده و لزوماً به رهایی کودکان منجر نشده و ازاین‌رو به تعبیر فوکو زندگی کودکان نیازمند رهایی‌بخشی نه از نهادها بلکه از نظام های سلطه است پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی تطبیقی تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و «برنامه فلسفه برای کودکان»
        معصومه رمضانی فینی خسرو باقری نوع پرست یحیی  قائدی
        مقاله حاضر مطالعه‌ای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال‌ها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و ر چکیده کامل
        مقاله حاضر مطالعه‌ای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال‌ها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و روش و نسبت میان آن‌ها می‌باشد. برای پاسخگویی به این سؤال‌ها روش پژوهش تطبیقی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر مشابهت‌ها و همچنین تفاوت‌هایی در ابعاد مورد نظر است. به‌عنوان مثال در حوزۀ مبانی، می‌توان تأثیرپذیری از روش و منش سقراط و تأکید بر جایگاه اندیشه‌ورزی در فلسفه به‌جای موضوعات متافیزیکی را نام برد. در حوزۀ اهداف، پرورش عقلانی و ساختن زندگی بهتر موضوعی است که هر دو دیدگاه به آن توجه دارند با این تفاوت که معنای زندگی بهتر در نظر هورکهایمر فراهم ساختن شادکامی برای بیشترین افراد ممکن است، اما در فلسفه برای کودکان زندگی بهتر به معنای زندگی در جامعه‌ای دموکراتیک با شهروندانی متفکر و مسئول است. همچنین تفاوت‌هایی مثل انطباق با شرایط اجتماعی و جایگاه دانش در نقد اجتماعی مطرح شده است. در باب روش، تفاوت عمدۀ دو دیدگاه در این است که برنامه فلسفه برای کودکان قائل به ارائه روشی مشخص برای پرورش تفکر انتقادی است، اما هورکهایمر تفکر انتقادی را فرایندی در جریان و مداوم می‌داند و از ارائۀ روشی مشخص اجتناب می‌کند و تنها به نقد منفی اشاره می‌کند. نتایج این مطالعۀ تطبیقی می‌تواند برای طراحان برنامه‌های درسی در سیستم‌های آموزشی به منظور ارائۀ الگویی برای پرورش تفکر انتقادی به‌کار رود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی نقش کودکان و صداهای آنان در بهبود و اصلاح برنامه‌ها و سیاست‌های آموزشی
        امین ایزدپناه
        هدف این مقاله بررسی نقش و ارزش صداهای کودکان در اصلاح روندهای جاری خرد و کلان نظام آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر روش شناسی نوعی کاوشگری فلسفی انتقادی است. از جمله اهداف این روش پژوهشی، فهم و بهبود عمل تربیتی و تدارک گزینه های بدیل است. سه پرسش اساسی این پژوهش عبار چکیده کامل
        هدف این مقاله بررسی نقش و ارزش صداهای کودکان در اصلاح روندهای جاری خرد و کلان نظام آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر روش شناسی نوعی کاوشگری فلسفی انتقادی است. از جمله اهداف این روش پژوهشی، فهم و بهبود عمل تربیتی و تدارک گزینه های بدیل است. سه پرسش اساسی این پژوهش عبارتند از: 1. چرا صداهای کودکان به طور تاریخی اغلب نادیده انگاشته شده و جای چندانی در امور مرتبط با زندگی خود آنها نداشته است؟ 2. چرا صدای کودکان را در امور مرتبط با زندگی آنها، از جمله تعلیم و تربیت، باید شنید و مبنای عمل قرار داد؟ 3. چگونه می توان صدا(ها)ی کودکان را از حاشیه خارج کرد و آنها را در فرآیندهای خرد و کلان آموزشی، با هدف اصلاح این برنامه ها به مشارکت گرفت؟ بنابر یافته های اصلی این پژوهش، نفی کودکی و ارزش های آن، تلقی نقصان محور از کودک و دوران کودکی، و اختلالِ تعریف بزرگسالان از کودکی، از جمله دلایل این نادیده‌گیری تاریخی صدای کودکان هستند. بازنگری انتقادی نظری در رویکردهای بزرگسال گرا به کودکی، ردّ انگاره جهان‌شمول از کودک و کودکی و پذیرش تکثر و تنوع شکل های کودکی و صداهای کودکان برحسب زیست جهان و اقلیم های فرهنگی متفاوت کودکان، در کنار درک برخورداری کودکان از حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه زمینه‌ساز ضرورت رجوع به صدای کودکان به شمار می روند. گفتگو با کودکان و پژوهش با کودکان، به عنوان دو راهبرد اساسی برای شنیدن و بازنمایی صدای کودکان در اصلاح برنامه ها و سیاست های آموزشی پیشنهاد شده اند. این دو راهبرد می توانند امکان دستیابی به دانشی بدیع و دسته اول از کودکان و امور مرتبط با زندگی را برای ما فراهم سازند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - پدیدارشناسی بیماری؛ رویکردی در تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن
        زهرا عسگری محمد حسین حیدری رمضان برخورداری
        کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن نیازهای تربیتی ویژه‏ای دارند که امروزه بر اثر غلبه رویکردهای عینیت‌مدارِ طبیعت‌گرا و هنجارگرا مغفول مانده‏اند. از این ‌رو هدف اصلی این پژوهش، مطرح کردن پدیدارشناسی بیماری به ‌عنوان رویکردی بدیل در بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به چکیده کامل
        کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن نیازهای تربیتی ویژه‏ای دارند که امروزه بر اثر غلبه رویکردهای عینیت‌مدارِ طبیعت‌گرا و هنجارگرا مغفول مانده‏اند. از این ‌رو هدف اصلی این پژوهش، مطرح کردن پدیدارشناسی بیماری به ‌عنوان رویکردی بدیل در بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به بیماری مزمن است. مطالعه حاضر بر بنیاد دو رویکرد روش‌شناختی پدیدارشناسی و استنتاجی انجام می‌گیرد؛ بدین ‌صورت که ابتدا چالش‌های تربیتی ویژه کودکان مبتلا به بیماری مزمن در مواجهه با خود، هستی و دیگران مورد پدیدارشناسی قرار گرفته و توصیف می‌شوند و در ادامه، با استخراج مضامین پدیدارشناختی روی‌آورندگی، زمانمندی و بدنمندی، پدیدارشناسی بیماری به‌ عنوان راهکاری برای فهم بهتر تعلیم و تربیت ویژه ‌این کودکان استنتاج می‌گردد. نتایج نشان می‌دهد پدیدارشناسی بیماری با سوژه بدنمند دانستن کودک بیمار، معنای بیماری را بازسازی کرده و فرصتی فراهم می‌کند تا بیماری مزمن از یک رنج همیشگی به بستر مناسبی برای پیشرفت و شکوفایی افراد تبدیل شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - جایگاه ادبیات کودکان در جغرافیای تربیت: از چالش‌های پیش پا تا افق‌های پیش رو
        نرگس  سجادیه زهره صادقی
        نوشتار حاضر بر آن است تا از منظری تربیتی به «ادبیات کودکان» بنگرد و ضمن صورت‌بندی چالش‌های مفهومی پیش پای آن، راه‌های برون‌رفتی پیش روی آن نهد تا هندسه «تربیت» کودک همچنان بر «ادبیات کودکان» استوار باشد و آن را بیشتر به‌ حساب آورد. در این راستا، ابتدا تلاش شده است تا با چکیده کامل
        نوشتار حاضر بر آن است تا از منظری تربیتی به «ادبیات کودکان» بنگرد و ضمن صورت‌بندی چالش‌های مفهومی پیش پای آن، راه‌های برون‌رفتی پیش روی آن نهد تا هندسه «تربیت» کودک همچنان بر «ادبیات کودکان» استوار باشد و آن را بیشتر به‌ حساب آورد. در این راستا، ابتدا تلاش شده است تا با استفاده از روش مفهوم‌پردازی، این چالش‌های مفهومی استنباط و صورت‌بندی شوند و سپس با مبنا قرار دادن رویکرد اسلامی عمل در مقام رویکرد فلسفی- تربیتی مختار و با بهره گرفتن از روش استنتاج ضمنی، راه‌های برون‌رفتی برای آنها پیشنهاد شود. عمده چالش‌های مفهومی استنباط شده در قالب دوگانه‌های «آموزشی- ادبی»، «جهانی – بومی»، «بیان واقعیت – سانسور» و «فانتزی- واقعیت‎» صورت‌بندی شده‌اند. در مقابل مواردی چون «ساختار ادبی- محتوای تربیتی»، «تکوین ادبی- خوانش تربیتی» در مقام برون‌رفت از چالش نخست، «رسمیت بخشی به سطوح متنوع هویت آدمی» و «پویایی اندیشه‌ورزانه سطوح هویت» در مقام برون‌رفت از چالش دوم، «مواجهه گام‌ به ‌گام با واقعیت» در مقام برون‌رفت از چالش سوم و «فانتزی مقید به واقعیت و یا متمایز از آن» در مقام برون‌رفت از چالش چهارم برشمرده شده است. این راه‌های برون‌رفت می‌تواند جایگاه «ادبیات کودکان» را در عرصه تربیت بازتعریف کند و افق‌های جدیدی را پیش روی مربیان بگشاید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - تحلیل انتقادی کتاب: "Wellbeing, Equity and Education :A Critical Analysis of Policy Discourses of Wellbeing in Schools" (نوشته جنیفر اسپرات)
        مرضیه عالی
        کتاب «به‌زیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمان‌های سیاست‌گذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاست‌گذاری‌های آموزشی پیرامون به‌‌زیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی می‌پردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روش چکیده کامل
        کتاب «به‌زیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمان‌های سیاست‌گذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاست‌گذاری‌های آموزشی پیرامون به‌‌زیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی می‌پردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روش‌های نقد گفتمانی در حوزه زندگی دانش آموزشی و فضای سیاست‌گذاری‌های تربیتی است که می‌تواند به عنوان نمونه برای پژوهشگران این عرصه بکار گرفته شود. از این‌رو در این مقاله، این کتاب از نظر ساختار ، محتوا و روش‌شناسی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. پژوهشگر در ضمن تحلیل کتاب، این کتاب را از آن جهت که نمونه‌ای ارزشمند از نقد روش‌مند اسناد تربیتی است و از جهت توجه به آرمان ارزشمند عدالت اجتماعی در مدرسه اثر وزین و قابل تأمّل در نظر گرفته اما از سویی دیگر با توجه به رویکرد انتقادی، نویسنده، نتوانسته افق‌های روشنی برای سیاست‌گذاران تربیتی ایجاد نماید. اما در تحلیل فضای گفتمانی حاکم بر مفاهیم نشان می‌دهد که چگونه رویکردهای مختلف در سیاست‌گذاری به تقریرهای مختلف از مفاهیم انجامیده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تحلیل نقش تجربۀ زیبایی‌شناختی در تربیت کودکان
        فاطمه   بنویدی
        براساس دیدگاه‌های صاحب‌نظران تعلیم‌وتربیت تجربۀ زيبايی‌شناختی و درک هنر جزء حياتی يک زندگیِ شکوفاست. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تجربۀ زیبایی‌شناختی در تربیت کودکان است. برای رسیدن به این هدف اولین گام دفاع از ضرورت تربیت زیبایی‌شناختی برای کودکان براساس تحلیل توجیهات چکیده کامل
        براساس دیدگاه‌های صاحب‌نظران تعلیم‌وتربیت تجربۀ زيبايی‌شناختی و درک هنر جزء حياتی يک زندگیِ شکوفاست. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تجربۀ زیبایی‌شناختی در تربیت کودکان است. برای رسیدن به این هدف اولین گام دفاع از ضرورت تربیت زیبایی‌شناختی برای کودکان براساس تحلیل توجیهات فلسفی موجود است که برای این منظور از روش پژوهش توصیفی‌ - تحلیلی استفاده ‌شده است. توجیهات فلسفی متعددی در ضرورت تربیت زیبایی‌شناختی طرح ‌شده که ارزیابی انتقادی آن‌ها نشان می‌دهد تنها پاسخ مبتنی بر تجربۀ زيبايی‌شناختی است که اين امکان را فراهم می‌کند که دفاع از هنر براساس ارزش متمايزش انجام شود؛ بنابراين تربيت زيبايی‌شناختی برای کودکان می‌تواند مستقل از کمک هنر به بيان‌گری و نقشش در ارتقای اخلاقی، قابل توجيه و ضروری باشد؛ چراکه تجربۀ زيبايی‌شناختی و درک هنر مؤلفۀ حياتی در زندگیِ شکوفاست و قرار گرفتن در معرض تجربۀ زيبايی‌شناختی راه‌هايی را برای رشد انسان باز می‌کند که هيچ تجربۀ ديگری چنين قابليتی را ندارد. یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که حتی اگر آموزش هنر به نوآوری و مهارت‌های بهبوديافتۀ قابل اندازه‌گیری با روش‌های کمّی نينجامد، می‌بايست جايگاه مهمی در مدارس و برنامه‌های‌درسی داشته باشد. برنامه‌درسی بدون تربيت زيبايی‌شناختی و ارزش‌گذاری مناسب برای هنرها از هدف ما برای پرورش انسان‌های شکوفا و شايستۀ تجارب زيبايی‌شناختی معنادار غافل است. همچنین تربیت زیبایی‌شناختی نباید به افراد و موضوعات محدود شود بلکه باید کل برنامه‌درسی را پوشش دهد؛ زیرا تجربۀ یادگیری اگر به تجربۀ زیبایی‌شناختی تبدیل شود خوشایند است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - تبیین رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نقد آن با تأکید بر آموزه‌های اسلامی
        معصومه کیانی
        برای این منظور بخش نخست مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و شرح مؤلفه‌های رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نیز با استفاده از روش تحلیل پس‌رونده، به بررسی مبانی فلسفی ناظر بر رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان می‌پردازد. در بخش دوم نیز با استفاده چکیده کامل
        برای این منظور بخش نخست مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و شرح مؤلفه‌های رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نیز با استفاده از روش تحلیل پس‌رونده، به بررسی مبانی فلسفی ناظر بر رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان می‌پردازد. در بخش دوم نیز با استفاده از روش کاوش‌گری فلسفی انتقادی و با تأکید بر دیدگاه اسلامی به نقد رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان اقدام می‌شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد معنوی والدورف، در رابطه با مؤلفه‌های رویکرد معنوی خود به تربیت کودک اقدام می‌شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد معنوی والدورف، در رابطه با مؤلفه‌های رویکرد معنوی خود به تربیت کودکان به مواردی از قبیل؛ توجه بر پرورش کلیت کودک، تقویت بُعد هنری او، پرورش ادراک معنوی وی، تأکید بر معناسازی و معنایابی در فرآیند یاددهی-یادگیری و آزادی متربی تمرکز دارد. این مؤلفه‌ها و ویژگی‌ها بر مبانی فلسفی و نظری مانند؛ وجود جهان معنوی فراتر از جهان مادی، وجود موجودات معنوی گوناگون، یکپارچگی عالم هستی به لحاظ معنوی، نگاه به کودک به عنوان موجودی معنوی، اعتقاد به تناسخ‌های مکرر انسان، تأکید بر حواس، عقل، الهام و شهود به عنوان منابع شناخت و تفکر شهودی، به عنوان تفکر خالص و ناب، تعامل بین عین و ذهن در نیل به معرفت و نیز تطابق «من» انسانی با «مسیح» به عنوان غایت زندگی بشر استوار است. همچنین، در نقد (بررسی تفاوت‌ها و شباهت‌ها) رویکرد معنوی والدورف براساس دیدگاه اسلامی روشن شد که دیدگاه مذکور به دلایلی نظیر تفاوت دیدگاه درباره امر متعالی، و اعتقاد به تناسخ، با دیدگاه اسلامی سازگاری ندارد. در عین‌ حال، برخی دلالت‌های تربیتی رویکرد مذکور نظیر نگاه به کودک به عنوان موجودی معنوی و تکریم او، توجه به پرورش کلیت وجود کودک و به ویژه بُعد روحانی او، تأکید بر تربیت هنری و نیز تربیت مبتنی بر مراحل رشد کودک با دیدگاه اسلامی سازگار است. پرونده مقاله