قرار دادن عمل تربیتی ذیل الگوی هدف ـ وسیله، امری مورد بحث و مناقشهآمیز است. مخالفتها با پذیرش این الگو متکی بر دلایل متفاوتی است که از جمله میتوان به تعارض آن با عاملیت متربی یا نادیده انگاشتن وجه اخلاقی در تربیت اشاره کرد. در مقابل، مستثنا کردن عمل تربیتی از این الگو چکیده کامل
قرار دادن عمل تربیتی ذیل الگوی هدف ـ وسیله، امری مورد بحث و مناقشهآمیز است. مخالفتها با پذیرش این الگو متکی بر دلایل متفاوتی است که از جمله میتوان به تعارض آن با عاملیت متربی یا نادیده انگاشتن وجه اخلاقی در تربیت اشاره کرد. در مقابل، مستثنا کردن عمل تربیتی از این الگو نیز بهنوبه خود با مشکلات و چالش هایی مواجه است. این مقاله در راستای انتخاب موضعی مناسب در این بین، ابتدا بر اساس مفهوم اسلامی عمل، تفکیک ارسطویی عمل به دو نوع عمل ابداعی و عمل اقدامی را مورد نقد قرار میدهد. بر مبنای این نقد، دوگانگی مورد اشاره از عمل نزد ارسطو نفی شده و شکل موسّعی از الگوی هدف- وسیله که همه اعمال آدمی را شامل میشود، معرفی میگردد. بر همین مبنا، عمل تربیتی ابتدا به شکل یک تعامل یعنی ترکیبی از دو عمل تربیت نمودن و تربیت یافتن که به ترتیب از سوی مربی و متربی محقق میشود، تبیین گشته و نسبت هر یک از این اعمال با الگوی پیشنهادی تحلیل میگردد. در نهایت نشان داده میشود که الگوی پیشنهادی چگونه میتواند از ضعف ها و نواقصی که در دو تبیین سنتی از ماهیت عمل وجود دارد مصون بماند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی ماهیت و قلمرو مسئولیت آدمی از دیدگاه سارتر و رویکرد اسلامی عمل است. جهت نیل به هدف مذکور، روش تحلیل مفهومی و تحلیل تطبیقی به کار گرفتهشده است. با این توضیح که نخست با بهکارگیری روش تحلیل مفهومی، ماهیت مسئولیت انسان با در نظر گرفتن چیستی انس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی ماهیت و قلمرو مسئولیت آدمی از دیدگاه سارتر و رویکرد اسلامی عمل است. جهت نیل به هدف مذکور، روش تحلیل مفهومی و تحلیل تطبیقی به کار گرفتهشده است. با این توضیح که نخست با بهکارگیری روش تحلیل مفهومی، ماهیت مسئولیت انسان با در نظر گرفتن چیستی انسان و آزادی و انتخاب وی در هر دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت شباهتها و تفاوتهای این دو دیدگاه بهصورت تطبیقی تحلیل شد. این تطبیق از چهار منظرِ خاستگاه مسئولیت و معیار مسئولیت (ماهیت مسئولیت)، مسئولیت مطلق /مقید و مسئولیت فردی/اجتماعی (قلمرو مسئولیت) صورت گرفته است. باوجوداین که مسئولیت انسان در برابر اعمال خویش در هر دو دیدگاه مهم تلقی شده و مورد تأکید است، ماهیت و قلمرو آن در این دو دیدگاه تفاوتهایی دارد. نخست این که باوجود شباهت اولیه دو دیدگاه در خاستگاه مسئولیت، با نظر به مفهوم وانهادگی/ نهادگی از یکدیگر متمایز میشوند. دوم این که این دو دیدگاه با توجه به دو جنبهی عینی/ذهنی و مطلق/ نسبی در معیار مسئولیت ماهیتی متفاوت پیدا میکنند. مطلق/ مقید بودن قلمرو مسئولیت بهعنوان سومین مؤلفه، این دو دیدگاه را تا حدی به هم نزدیک کرده است و در نهایت مسئولیت فردی/اجتماعی در قبال اعمال از منظری دیگر به بررسی تطبیقی قلمرو مسئولیت آدمی در این دو دیدگاه پرداخته است.
پرونده مقاله
این پژوهش درصدد استنباط انگاره کودکی مفروض در سند «راهنمای برنامه و فعالیت های آموزشی و پرورشی دوره پیشدبستان» و نقد آن است. به این منظور انگاره های کودکی مستتر در سند استخراج شده است. سپس با نقد درونی این انگاره ها، ناسازواری های آنها بیان شده است. همچنین انگاره ها با چکیده کامل
این پژوهش درصدد استنباط انگاره کودکی مفروض در سند «راهنمای برنامه و فعالیت های آموزشی و پرورشی دوره پیشدبستان» و نقد آن است. به این منظور انگاره های کودکی مستتر در سند استخراج شده است. سپس با نقد درونی این انگاره ها، ناسازواری های آنها بیان شده است. همچنین انگاره ها با توجه به رویکرد اسلامی عمل، از منظر بیرونی به نقد گذاشته شده است. روش مورد استفاده برای استنباط انگاره های دوران کودکی از سند، روش تحلیل فرارونده و تحلیل محتواست. جهت نقد درونی انگارههای سند، با استفاده از روش ارزیابی ساختار مفهوم، انسجام و سازواری آنها بررسی شده است. برای نقد بیرونی نیز روش تحلیل تطبیقی پیوسته به کار گرفته شده است. پس از بررسی سند، هفت انگاره به دست آمده است. این انگاره ها عبارتند از: کودک ارگانیسم، کودک مکانیسم، کودک به مثابه سرمایه، کودک به مثابه پیشبزرگسال و کودک معصوم بالقوه. مهمترین ناسازواری در میان انگاره ها در سند، بین انگاره کودک به مثابه گیاه و کودک به مثابه موم یافت شده است. در نقد بیرونی، انگاره ها نخست به انگاره های کودک در رویکرد اسلامی عمل ازجمله انگاره کودک شبهعامل و کودک جوانه ای خودرو و متکی به قیّم اشاره شده است. در نقد بیرونی، بیان شده که سند به جوان بودن گیاه و نیاز او به اتکا به قیّم توجه کافی نداشته است. از سوی دیگر، انگاره موم برای انسان، چه کودک و چه بزرگسال، قابل قبول دانسته نشده است. همچنین، بیان میشود که انگاره کودک سرمایه در گرو مسائلی نظیر خواست کودک قرار دارد.
پرونده مقاله
نوشتار حاضر بر آن است تا از منظری تربیتی به «ادبیات کودکان» بنگرد و ضمن صورتبندی چالشهای مفهومی پیش پای آن، راههای برونرفتی پیش روی آن نهد تا هندسه «تربیت» کودک همچنان بر «ادبیات کودکان» استوار باشد و آن را بیشتر به حساب آورد. در این راستا، ابتدا تلاش شده است تا با چکیده کامل
نوشتار حاضر بر آن است تا از منظری تربیتی به «ادبیات کودکان» بنگرد و ضمن صورتبندی چالشهای مفهومی پیش پای آن، راههای برونرفتی پیش روی آن نهد تا هندسه «تربیت» کودک همچنان بر «ادبیات کودکان» استوار باشد و آن را بیشتر به حساب آورد. در این راستا، ابتدا تلاش شده است تا با استفاده از روش مفهومپردازی، این چالشهای مفهومی استنباط و صورتبندی شوند و سپس با مبنا قرار دادن رویکرد اسلامی عمل در مقام رویکرد فلسفی- تربیتی مختار و با بهره گرفتن از روش استنتاج ضمنی، راههای برونرفتی برای آنها پیشنهاد شود. عمده چالشهای مفهومی استنباط شده در قالب دوگانههای «آموزشی- ادبی»، «جهانی – بومی»، «بیان واقعیت – سانسور» و «فانتزی- واقعیت» صورتبندی شدهاند. در مقابل مواردی چون «ساختار ادبی- محتوای تربیتی»، «تکوین ادبی- خوانش تربیتی» در مقام برونرفت از چالش نخست، «رسمیت بخشی به سطوح متنوع هویت آدمی» و «پویایی اندیشهورزانه سطوح هویت» در مقام برونرفت از چالش دوم، «مواجهه گام به گام با واقعیت» در مقام برونرفت از چالش سوم و «فانتزی مقید به واقعیت و یا متمایز از آن» در مقام برونرفت از چالش چهارم برشمرده شده است. این راههای برونرفت میتواند جایگاه «ادبیات کودکان» را در عرصه تربیت بازتعریف کند و افقهای جدیدی را پیش روی مربیان بگشاید.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پس چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پسرونده، مؤلفه¬های اساسی مبانی فلسفی این رویکرد استنباط گردیده و سپس مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. حاصل این پژوهش استنباط دوازده مؤلفه فلسفی زیر¬ساز مبانی انسان¬شناختی، معرفت¬شناختی و ارزش¬شناختی؛ از جمله تأکید بر یکتایی و شایستگی کودک و ارزشمندی استقلال فکری و عملی او؛ اتخاذ رویکرد سازه¬گرایی اجتماعی به معرفت؛ محور قرار دادن ارزش عدالت و دموکراسی به عنوان روح حاکم بر دیدگاه رجیو امیلیا بود. نتایج ارزیابی حاکی است نظریه تربیتی رجیو امیلیا ضمن برخورداری از ویژگیهای منحصر به فرد و ابداعات آموزشی سودمند؛ نیازمند ملاحظه، بازنگری و تکمیل برخی وجوه چالشبرانگیز، پیش از هرگونه بهره¬گیری خواهد بود؛ از جمله نقدهای وارد شده به این دیدگاه می¬توان به این موارد اشاره کرد: تقلیل نگاه کل¬¬¬گرایانه و نادیده انگاشتن بعد معنوی کودک؛ تصویری شعاری و غیرواقعی از کودک و ابهام و سرگردانی در میانه واقع¬گرایی و سازه¬گرایی و خطر نسبی¬گرایی حاد در حوزه معرفت¬شناختی؛ و ناسازواری در توجه به ارزش¬های مطلق و مشروط در کنار ارزش¬های متغیر در عرصه ارزش¬شناختی. در این راستا و در نگاهی بازسازانه می¬توان به این موارد اندیشید: به ¬رسمیت¬ شناختن بعد معنوی به صورت عمومو¬خصوص منوجه با بعد بدنی، تعدیل نگاه به کودک، قرار دادن واقع¬گرایی در محور و سازه¬گرایی در حول آن، توجه به ارزشهای مطلق و مشروط و توجه متعادل به دموکراسی عقلانیت¬مدار و عادلانه.
پرونده مقاله