مقاله حاضر مطالعهای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و ر چکیده کامل
مقاله حاضر مطالعهای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و روش و نسبت میان آنها میباشد. برای پاسخگویی به این سؤالها روش پژوهش تطبیقی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر مشابهتها و همچنین تفاوتهایی در ابعاد مورد نظر است. بهعنوان مثال در حوزۀ مبانی، میتوان تأثیرپذیری از روش و منش سقراط و تأکید بر جایگاه اندیشهورزی در فلسفه بهجای موضوعات متافیزیکی را نام برد. در حوزۀ اهداف، پرورش عقلانی و ساختن زندگی بهتر موضوعی است که هر دو دیدگاه به آن توجه دارند با این تفاوت که معنای زندگی بهتر در نظر هورکهایمر فراهم ساختن شادکامی برای بیشترین افراد ممکن است، اما در فلسفه برای کودکان زندگی بهتر به معنای زندگی در جامعهای دموکراتیک با شهروندانی متفکر و مسئول است. همچنین تفاوتهایی مثل انطباق با شرایط اجتماعی و جایگاه دانش در نقد اجتماعی مطرح شده است. در باب روش، تفاوت عمدۀ دو دیدگاه در این است که برنامه فلسفه برای کودکان قائل به ارائه روشی مشخص برای پرورش تفکر انتقادی است، اما هورکهایمر تفکر انتقادی را فرایندی در جریان و مداوم میداند و از ارائۀ روشی مشخص اجتناب میکند و تنها به نقد منفی اشاره میکند. نتایج این مطالعۀ تطبیقی میتواند برای طراحان برنامههای درسی در سیستمهای آموزشی به منظور ارائۀ الگویی برای پرورش تفکر انتقادی بهکار رود.
پرونده مقاله
مقاله حاضر، با هدف تحلیل و نقد مؤلفههای عدالت آموزشی در گفتمان های بعد از انقلاب اسلامی با تأکید بر گفتمان ایدئولوژیک سازی و سازندگی، نگاشته شده است. به همین منظور، برخی بیانات مستقیم دولتمردان و برخی متون و مصوبات دولتی و آموزشی در دو دوره مذکور با روش تحلیل گفتمان ان چکیده کامل
مقاله حاضر، با هدف تحلیل و نقد مؤلفههای عدالت آموزشی در گفتمان های بعد از انقلاب اسلامی با تأکید بر گفتمان ایدئولوژیک سازی و سازندگی، نگاشته شده است. به همین منظور، برخی بیانات مستقیم دولتمردان و برخی متون و مصوبات دولتی و آموزشی در دو دوره مذکور با روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، مورد تحلیل و نقد قرار گرفت. آنگونه که از تحلیل و تفسیر متون برآمد، گفتمان های مذکور اگرچه پیرامون مقوله عدالت آموزشی، مواضع سیاسی و ارزشی بعضاً متفاوتی داشته اند، اما با نظر به تحلیل متنی و فرامتنی، بیش از هر چیز بر اساس مقوله نیاز و در بُعد عدالت کمی عمل نموده اند. کمبود بودجه، حفظ روابط سلسله مراتبی ، تمرکزگرایی، ابهام و تضاد در نظر و عمل، ضعف در بهره گیری کارکردگرایانه از دین در کنار دیگر افکار، ناآرامی های داخلی و خارجی، تعاملات محدود داخلی و خارجی، محافظه کاری، غالب بودن و ارجح بودن مواضع فکری و ارزشی مراجع بالادستی نظام و بهعنوان مهمترین عامل و مانع نسبت به دیگر موارد، از جمله شاخص ترین محدودیت های درونمتنی و موانع برونمتنی در فراهم آوردن الزامات تحقق عدالت آموزشی خصوصاً در سطح کیفی است، نشانگر ناهمخوانی اهداف و برنامه های مطرحشده با مناسبات و اهداف حقیقی و مدنظر دولت است. نتیجه اینکه اگر ازلحاظ انگیزشی و شناختی در مواضع فکری گروه حاکم بهعنوان منبع اقتدار و سیاستگذاری در کلیه سطوح، تحولی ایجاد نگردد، تغییر در دیگر سطوح، بهعنوان الزاماتی برای تحقق مؤثر عدالت آموزشی، خصوصاً در سطح کیفی، ممکن نخواهد گشت.
پرونده مقاله
هدف این مقاله بررسی نقش و ارزش صداهای کودکان در اصلاح روندهای جاری خرد و کلان نظام آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر روش شناسی نوعی کاوشگری فلسفی انتقادی است. از جمله اهداف این روش پژوهشی، فهم و بهبود عمل تربیتی و تدارک گزینه های بدیل است. سه پرسش اساسی این پژوهش عبار چکیده کامل
هدف این مقاله بررسی نقش و ارزش صداهای کودکان در اصلاح روندهای جاری خرد و کلان نظام آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر روش شناسی نوعی کاوشگری فلسفی انتقادی است. از جمله اهداف این روش پژوهشی، فهم و بهبود عمل تربیتی و تدارک گزینه های بدیل است. سه پرسش اساسی این پژوهش عبارتند از: 1. چرا صداهای کودکان به طور تاریخی اغلب نادیده انگاشته شده و جای چندانی در امور مرتبط با زندگی خود آنها نداشته است؟ 2. چرا صدای کودکان را در امور مرتبط با زندگی آنها، از جمله تعلیم و تربیت، باید شنید و مبنای عمل قرار داد؟ 3. چگونه می توان صدا(ها)ی کودکان را از حاشیه خارج کرد و آنها را در فرآیندهای خرد و کلان آموزشی، با هدف اصلاح این برنامه ها به مشارکت گرفت؟ بنابر یافته های اصلی این پژوهش، نفی کودکی و ارزش های آن، تلقی نقصان محور از کودک و دوران کودکی، و اختلالِ تعریف بزرگسالان از کودکی، از جمله دلایل این نادیدهگیری تاریخی صدای کودکان هستند. بازنگری انتقادی نظری در رویکردهای بزرگسال گرا به کودکی، ردّ انگاره جهانشمول از کودک و کودکی و پذیرش تکثر و تنوع شکل های کودکی و صداهای کودکان برحسب زیست جهان و اقلیم های فرهنگی متفاوت کودکان، در کنار درک برخورداری کودکان از حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه زمینهساز ضرورت رجوع به صدای کودکان به شمار می روند. گفتگو با کودکان و پژوهش با کودکان، به عنوان دو راهبرد اساسی برای شنیدن و بازنمایی صدای کودکان در اصلاح برنامه ها و سیاست های آموزشی پیشنهاد شده اند. این دو راهبرد می توانند امکان دستیابی به دانشی بدیع و دسته اول از کودکان و امور مرتبط با زندگی را برای ما فراهم سازند.
پرونده مقاله
کتاب «بهزیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمانهای سیاستگذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاستگذاریهای آموزشی پیرامون بهزیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی میپردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روش چکیده کامل
کتاب «بهزیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمانهای سیاستگذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاستگذاریهای آموزشی پیرامون بهزیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی میپردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روشهای نقد گفتمانی در حوزه زندگی دانش آموزشی و فضای سیاستگذاریهای تربیتی است که میتواند به عنوان نمونه برای پژوهشگران این عرصه بکار گرفته شود. از اینرو در این مقاله، این کتاب از نظر ساختار ، محتوا و روششناسی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. پژوهشگر در ضمن تحلیل کتاب، این کتاب را از آن جهت که نمونهای ارزشمند از نقد روشمند اسناد تربیتی است و از جهت توجه به آرمان ارزشمند عدالت اجتماعی در مدرسه اثر وزین و قابل تأمّل در نظر گرفته اما از سویی دیگر با توجه به رویکرد انتقادی، نویسنده، نتوانسته افقهای روشنی برای سیاستگذاران تربیتی ایجاد نماید. اما در تحلیل فضای گفتمانی حاکم بر مفاهیم نشان میدهد که چگونه رویکردهای مختلف در سیاستگذاری به تقریرهای مختلف از مفاهیم انجامیده است.
پرونده مقاله
در این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیموتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانوناساسی این کشور در دورۀ جمهوریاسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگیهای مختلف است و پیوندی با عرصههای بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمانانتقادی ب چکیده کامل
در این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیموتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانوناساسی این کشور در دورۀ جمهوریاسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگیهای مختلف است و پیوندی با عرصههای بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمانانتقادی با رویکرد فرکلاف را به کمک رویکرد لاکلا و موف است. منبع اصلی این تحلیل، چنانکه در عنوان ذکر شده است، سند قانوناساسی افغانستان در دورۀ جمهوریاسلامی است. در عینحال از اسناد و متون معتبر دیگر نیز برای توسعه و تعمیق تحلیل استفاده شده است. نتیجۀ بهدست آمده از این تحلیل نشان میدهد که سند قانوناساسی، دارای گفتمان یگانه نیست؛ بلکه گفتمانهای مختلفی را بدون داشتن محوریت و دال مرکزی مشخصی، در قالب یک نظم گفتمانی در درون خود جای داده است. مهمترین گفتمانهای شناسایی شده در این سند، گفتمان «اسلامگرایی»، «دموکراسی»، «نژادگرایی» و «ملیگرایی» است که حول دالهای اصلی «اسلام»، «مردم»، «قوم» و «ملت» شکل گرفتهاند. این تعدد گفتمانی، سبب میشود که برساخت هویتی صلح در این سند، مرکب از دالهای متنوع و مفاهیم متعدد و غیرمنسجم باشد که بهدلیل تخاصم گفتمانی دالها و سازههای یاد شده، برساخت صلح و در نتیجه آموزش صلح محقق نشود.
پرونده مقاله
این پژوهش، با هدف واکاوی رئالیسم جادویی در رویکرد متامدرنیسم به منظور ارائه دلالت های آن در ایجاد کاوش فکری و همدلی، انجام شده است. مولفه های اصلی متامدرنیسم شامل نوسان، رئالیسم جادویی، تفکر گویی یا انگار، نئو رمانتیسم و عملگرایی است. با وجودی که کاربرد رئالیسم جاد چکیده کامل
این پژوهش، با هدف واکاوی رئالیسم جادویی در رویکرد متامدرنیسم به منظور ارائه دلالت های آن در ایجاد کاوش فکری و همدلی، انجام شده است. مولفه های اصلی متامدرنیسم شامل نوسان، رئالیسم جادویی، تفکر گویی یا انگار، نئو رمانتیسم و عملگرایی است. با وجودی که کاربرد رئالیسم جادویی از نظر قدمت، به قبل از متامدرنیسم می رسد، ولی اکنون این راهبرد هنری به نئورومانتیسم و متامدرنیسم مربوط می شود. این رویکرد ادبی به عنوان آمیخته کننده ی تخیل و واقعیت یکی از مولفه های موثر متامدرنیسم محسوب می شود. با توجه به اهمیت این مولفه در رویکرد متامدرنیسم، این پژوهش، به واکاوی رئالیسم جادویی در رویکرد متامدرنیسم به منظور ارائه دلالت های آن در ایجاد کاوش فکری و همدلی پرداخته است. روش این تحقیق از نوع کیفی و مطالعات آن از نوع کتابخانه ای بوده که با استفاده از روش تحقیق تحلیل محتوا انجام گرفته است. همچنین جامعه پژوهش، اسناد و مقاله های موجود، مرتبط و در دسترسی است که در حیطه ی رئالیسم جادویی و متامدرنیسم وجود دارد. ابزار ثبت و نگهداری اطلاعات در این پژوهش، فیش بوده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهدکه رئالیسم جادویی می تواند به طور قابل توجهی به رشد فکری فراگیران، توسعه تفکر انتقادی و تقویت کاوشگری ذهن، همدلی، افزایش حساسیت های بین فرهنگی و درک عمیق تر از مسائل پیچیده فکری کمک کند.
پرونده مقاله
این پژوهش، با هدف واکاوی رئالیسم جادویی در رویکرد متامدرنیسم و دلالتهای آن در ایجاد کاوش فکری و همدلی انجام شده است. مؤلفههای اصلی متامدرنیسم شامل نوسان، رئالیسم جادویی، تفکرگویی یا انگار، نئورمانتیسم و عملگرایی است. با وجودی که کاربرد رئالیسم جادویی از نظر قدمت، به چکیده کامل
این پژوهش، با هدف واکاوی رئالیسم جادویی در رویکرد متامدرنیسم و دلالتهای آن در ایجاد کاوش فکری و همدلی انجام شده است. مؤلفههای اصلی متامدرنیسم شامل نوسان، رئالیسم جادویی، تفکرگویی یا انگار، نئورمانتیسم و عملگرایی است. با وجودی که کاربرد رئالیسم جادویی از نظر قدمت، به قبل از متامدرنیسم میرسد ولی اکنون این راهبرد هنری به نئورمانتیسم و متامدرنیسم مربوط میشود. این رویکرد ادبی به عنوان آمیختگی تخیل و واقعیت یکی از مؤلفههای مؤثر متامدرنیسم محسوب میشود. با توجه به اهمیت این مؤلفه در رویکرد متامدرنیسم، این پژوهش، به واکاوی رئالیسم جادویی در رویکرد متامدرنیسم به منظور ارائه دلالتهای آن در ایجاد کاوش فکری و همدلی پرداخته است. این تحقیق از نوع کیفی و مطالعه آن کتابخانهای با استفاده از روش تحلیل محتوای متن است. جامعه پژوهش، اسناد و مقالههای مرتبط و در دسترس است. همچنین ابزار ثبت و نگهداری اطلاعات در این پژوهش، فیشبرداری است. نتیجه این پژوهش نشان میدهدکه رئالیسم جادویی میتواند به طور قابل توجهی به رشد فکری فراگیران، توسعه تفکر انتقادی و تقویت کاوشگری ذهن، همدلی، افزایش حساسیتهای بین فرهنگی و درک عمیقتر از مسائل پیچیده فکری کمک کند.
پرونده مقاله