هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل سیر تحول مفهوم دوران کودکی در گذر زمان است. از این رو، ابتدا سیر تاریخی تکوین مسئلهی کودکی در چهار مقطع تاریخیِ دورهی باستان، قرون میانه، دورهی رنسانس و بعد از آن و در نهایت دوره معاصر مورد بررسی قرارگرفته است. روش مورد استفاده در ای چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل سیر تحول مفهوم دوران کودکی در گذر زمان است. از این رو، ابتدا سیر تاریخی تکوین مسئلهی کودکی در چهار مقطع تاریخیِ دورهی باستان، قرون میانه، دورهی رنسانس و بعد از آن و در نهایت دوره معاصر مورد بررسی قرارگرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل زبان فنی- رسمی و تحلیل مفهومی بوده است. بر این اساس، تحلیل صورت گرفته نشان میدهد منظرهای چهارگانهای را میتوان در نظر گرفت که انگارههای معطوف به کودکی در درون آنها قابل دستهبندی و بررسیاند. این منظرهای چهارگانه، درعینحال که تعاریف مختلفی از دوران کودکی را تحلیل میکنند، پرسشهایی را پیش روی فیلسوفان تعلیم و تربیت قرار میدهند که در تعریف کودکی ناگزیر از پاسخ به آنهایند. وابستگی مفهوم کودکی به مفهوم بزرگسالی و نوع این وابستگی، ماهیت ارزشی وجود انسان و چیستی این ماهیت در دوران کودکی، وضعیت توانشی کودک به لحاظ رشد یابندگی و در نهایت جایگاه قوای شناختی، عاطفی و ارادی دخیل در این توانش، محورهایی اساسیاند که هر نظریه معطوف به کودکی باید انگارههایی را برای آنها فراهم آورد. در این راستا، چهار مؤلفه مذکور در رویکرد اسلامی عمل مورد بررسی قرار گرفت. این رویکرد با تمرکز بر حضور یک توانش و غیاب توانش دیگر، تلاش میکند تا فعالیتهای تربیتی را سامان دهد.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالتهای آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی میگوید، چه دلالتهایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برا چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالتهای آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی میگوید، چه دلالتهایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. دیدگاه زیستعصبشناسانهٔ داماسیو با تأکید بر نقش بدن و تنظیمات زیستشناختی (تعادل حیاتی، اصل ارزش، هیجانات و احساسات) رشدِ خرد را در بستر و بر محور هیجانات و احساسات میداند. داماسیو معتقد است درهمتنیدگی و انسجام میان شناخت و جنبههای عاطفی، ضرورتی است که طی تکامل ارگانیسم برای حفظ و مدیریت حیات به وجود آمده است؛ از اینرو کارکرد صحیح استدلال و خردورزی اساساً وابسته به کارکرد درست هیجانات و احساسات است. در این دیدگاه نقص خردورزی به جای اینکه شناختی باشد، به نقص در کارکرد هیجانات و احساسات مربوط است. بنابراین، چنانچه سیستم هیجانی دچار بدکارکردی شود، فرآیند تصمیمگیری و خردورزی نیز با نقصی بنیادین روبهرو خواهد شد. از جمله دلالتهای دیدگاه داماسیو برای تربیت عقلانی و پرورش خردورزی عبارتند از؛ (الف) به رسمیت شناختن نقش سازندهٔ عواطف در پرورش قوهٔ عقلانی و مهارت استدلال، (ب) بهرهگرفتن از ظرفیت استدلال برای اصلاح نقشِ هیجانات، (ج) درهمتنیدگی به جای تفکیک، مواد درسی بر مبنای ارتباط متقابل پرورش تفکر– پرورش هیجان/احساس.
پرونده مقاله