پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم سوبژکتیویته «دیگری» از دیدگاه لاکان و لویناس، با تأکید بر سوژهاخلاقی و دلالتهای تربیتی مترصد از آن انجام شده است. جهت دستیابی به هدف مذکور از روش تحلیلی– مقایسهای بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که در باور لاکان، تمایل ذاتی چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم سوبژکتیویته «دیگری» از دیدگاه لاکان و لویناس، با تأکید بر سوژهاخلاقی و دلالتهای تربیتی مترصد از آن انجام شده است. جهت دستیابی به هدف مذکور از روش تحلیلی– مقایسهای بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که در باور لاکان، تمایل ذاتی به بازآفرینی صورتهای گفتمانی در ساختارهای زبانی، زمینهساز پذیرش «دیگری» است. او ضمن نقد همانانگاری اخلاقِ سنتی که بر خیرمطلق و دیگریِ بزرگ تأکید دارد، از سمپتوم دیگریهای تقلیلیافته در نظام اخلاقی حمایت نموده و از برتری اخلاق دیگر محور یاد میکند. لویناس نیز تقلیل غیریت بر امر «همان» را محکوم نموده و در تقدم اخلاق بر فلسفه، از اخلاقی یاد میکند که دیگر محور و مسئولیتپذیر است. دلالت تربیتی از سوبژکتیویته دیگری لاکان و لویناس در نظامتربیتی، در برنامهدرسی، روش تدریس و رابطۀ معلم و دانشآموزان قابل دریافت است. نظامتربیتی مطلوب از دیدگاه لاکان با تکیه بر دو مفهوم منِ ایدهآل و منِ فراتر، برآمده از سوژهای اجتماعی و اخلاقی است که در آن، سوبژکتیویته اخلاقی نیازمند تعامل و کنش اجتماعی میان معلم و دانشآموزان است و برنامهدرسی میتواند عرصۀ چنین تعامل و کنش اجتماعی باشد. نظامتربیتی مطلوب از دیدگاه لویناس در بستر رابطۀ چهره به چهره دانشآموز و معلم حاصل میشود و با تمرکز بر غیریت دانشآموز نیازمند برنامهدرسی با محور توجه به حاشیه راندهشدههاست. ترکیبی از رویکرد لاکان و لویناس در برجستهسازی رابطه «من» و «دیگری» به تولید «سوبژکتیویته اخلاقی» میانجامد.
پرونده مقاله