• فهرست مقالات Neurophenomenology

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - یادگیری بدنمند: نقد رویکرد عصب‌پژوهی فلسفی به شناخت و یادگیری
        بیژن  بابایی بختيار شعباني وركي طاهره  جاویدی کلاته جعفرآبادی علی مقیمی
        هدف اصلی این پژوهش، نقد منظر عصب‌پژوهی فلسفی چرچلند درباره یادگیری بدنمند رادیکال است. برای دستیابی به این هدف، نخست تحلیلی از مواضع فیزیکالیستی عصب‌پژوهی فلسفی و دشواری‌های آن ارائه شده است. سپس، رویکرد عصب‌پدیدارشناختیِ وارلا و ماتورانا به‌مثابه بدیل رویکرد رادیکال ب چکیده کامل
        هدف اصلی این پژوهش، نقد منظر عصب‌پژوهی فلسفی چرچلند درباره یادگیری بدنمند رادیکال است. برای دستیابی به این هدف، نخست تحلیلی از مواضع فیزیکالیستی عصب‌پژوهی فلسفی و دشواری‌های آن ارائه شده است. سپس، رویکرد عصب‌پدیدارشناختیِ وارلا و ماتورانا به‌مثابه بدیل رویکرد رادیکال به یادگیری بدنمند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، با ابتنا به رویکرد عصب‌پدیدارشناسی، مواضع رویکرد فیزیولوژیکی عصب‌پژوهی فلسفی مورد نقد قرار گرفته است. در این بررسی نشان داده شده است که از منظر چرچلند مشاهده‌گر بیرونی با آگاهی از کارکرد و یا ارگانیزم مغز می‌تواند به همه دانشی که این ارگانیزم واجد آن است، دست یابد. در حالی که در رویکرد عصب پدیدار شناسی وارلا، یادگیریِ بدنمند صرفاً مبتنی بر آگاهی ما از مغز نیست. این دیدگاه به‌رغم پذیرش یادگیریِ بدنمند، فهم آن را در بافت بیولوژیکی، روان‌شناختی و فرهنگیِ ممکن تلقی می‌کند. بدین ترتیب به یادگیری به‌عنوان تجربه نوپدیدِ بدنمند، عجین شده در جهان، بسط یافته و فعال ارج می‌نهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - برنامه درسی خودآفرین در عصر شیوع جهانی کووید- 19 و کرونازیستی
        بختيار شعباني وركي علیرضا هوشمند
        هم‌ زمان با شیوع ویروس کووید-19 و بیماری کرونا، حوزه های مختلفی از جمله آموزش تحت تأثیر قرار گرفتند. دغدغه ادامه جریان آموزش در چنین شرایطی به همراه احتمال مزمن شدن یا تأثیرات آن در دوران پسا کرونا دو نظام عمده آموزشی کشور در آموزش و پرورش و آموزش عالی را بر آن داشت تا چکیده کامل
        هم‌ زمان با شیوع ویروس کووید-19 و بیماری کرونا، حوزه های مختلفی از جمله آموزش تحت تأثیر قرار گرفتند. دغدغه ادامه جریان آموزش در چنین شرایطی به همراه احتمال مزمن شدن یا تأثیرات آن در دوران پسا کرونا دو نظام عمده آموزشی کشور در آموزش و پرورش و آموزش عالی را بر آن داشت تا به ادامه کار در بستر فضای مجازی و نرم افزاری بپردازند. در این مقاله، رویکرد متداول با نظر به ویژگی های آن نشان داده شده است که این ویژگی‌ها عبارتند از؛ بخشی‌نگر، استاندارد شده، متمرکز، رشته ای، از پیش تدوین‌ شده، مبتنی بر روابط خطی و ثابت شکل‌‌دهنده ماهیتی برای برنامه درسی با عنوان «برنامه درسی مرداب» که یارای مواجهه با شرایط غیر منتظره را ندارد. در ادامه، به زمینه های مربوط به دشواریهای برنامه درسی کنونی از قبیل عدم توجه به موقعیت، پیچیدگی، خلق الساعه گی، آشوبناکی، مرکزگریزی و شبکه ای در کنار مسائلی از قبیل شرایط و زیرساختهای ضعیف یا نا کافی، مهارت های نابسنده افراد برای اقدام در چنین شرایطی، مسئله دسترسی به وسایل مورد نیاز از قبیل ابزارها، اینترنت و محدودیتهای ناظر بر فضای مجازی و رسانه ها پرداخته‌ است. در پایان، با نظر به مفروضه‌های عصب ‌پدیدارشناسی، برنامه درسی خودآفرین به‌ مثابه رویکردی تمام‌نگار و متناسب با استلزام های جهان پیچیده، نامتعین، شبکه ای و تراپیوسته برای مواجهه با مسائل آموزشی مرتبط در دوره کرونازیستی ارائه ‌شده است. پرونده مقاله