• فهرست مقالات consciousness

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند در عصر ‌‌پسافروکاست‌گرایی: گسست‌ناپذیری ذهن – بدن- جهان
        زینب مهدوی بختيار شعباني وركي طاهره  جاویدی کلاته جعفرآباد
        هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاست‌گرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهم‌ترین این جریان‌ها، دوگانه‌انگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذف‌گرا هستند. دوگانه‌انگاری چکیده کامل
        هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاست‌گرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهم‌ترین این جریان‌ها، دوگانه‌انگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذف‌گرا هستند. دوگانه‌انگاری با طرح گسست ذهن و بدن، به بحث‌های چالش‌برانگیز شکاف تبیینی در دوره‌های بعد انجامیده است و نظریۀ حذف‌گرا، با حذف هوشیاری، حالات ذهنی و آگاهی را به فرآیندهای عصبی، منحصر کرده است. در برابر این دیدگاه‌ها، در رویکرد عصب پدیدارشناسی تصریح شده است که هوشیاری بدنمند با به ‌رسمیت ‌شناختن تجربه‌های اول شخص و جنبه‌های عاطفی-احساسی یادگیرندگان، برتر‌انگاری ذهن را اصلاح می‌کند، و با عبور از ساختارهای سنتی و جزمی، اشکال حذف هوشیاری و فروکاهش آن به مغز، از پیش ‌تعیین‌شدگی اخلاق و تغییرات اجتماعی موجود در سیستم عصبی از ابتدای تولد را آشکار می‌نماید. آنگاه با نظر به سه چرخه؛ تنظیم ارگانیسمی کل بدن یا سیستم عصبی خودگردان، پیوند حسی-حرکتی بین ارگانیسم و محیط و چرخۀ تعامل بین‌الاذهانی، استلزام‌های هوشیاری بدنمند برای پداگوژی را به ‌مثابۀ بدیل مطرح می‌کند. بنابراین، جریان پداگوژیکی، غیرخطی، نوخاسته و آشوب‌گونه است که در آن، مونولوگ (تجربه‌ها و برداشت‌های اول شخص و ‌‌گفت‌وگوهای درونی فرد با خود) در فرآیندی پویا و یکپارچه به دیالوگ تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، ‌نه‌ تنها ارتباط پداگوژیک از قاعده‌ای ایستا، خطی و از پیش‌ تعیین شده پیروی نمی‌کند بلکه از هر آنچه بر پیروی کورکورانه و تقلید پافشاری نماید، روی برمی‌تابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - اهداف تربیت عقلانی مبتنی بر مراحل تکوین آگاهی در پدیدارشناسی هگل
        رضاعلی نوروزی فهیمه حاجیانی
        هدف اصلی این پژوهش تحلیل مفهوم عقل در رویکرد پدیدارشناسی هگل، به‌ منظور استنتاج اهداف تربیت عقلانی از منظر وی می‌باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش‌های کیفی و روش تحقیق بکار رفته، روش قیاس عملی فرانکنا است. در این پژوهش، عقل در سلسله ‌مراتب پیشرفت و تکامل خود به ترتیب به «عق چکیده کامل
        هدف اصلی این پژوهش تحلیل مفهوم عقل در رویکرد پدیدارشناسی هگل، به‌ منظور استنتاج اهداف تربیت عقلانی از منظر وی می‌باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش‌های کیفی و روش تحقیق بکار رفته، روش قیاس عملی فرانکنا است. در این پژوهش، عقل در سلسله ‌مراتب پیشرفت و تکامل خود به ترتیب به «عقل مشاهده‌گر»، «عقل فعّال»، «عقل عملی» و «عقل مطلق» تقسیم گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل مشاهده‌گر» شامل استفاده از مقولات «کیفیت»، «کمیّت» و «اندازه» در مرحله «یقین حسی» و «ادراک حسی»؛ و استفاده از «بازتاب تأمّل» در مرحله «فاهمه»؛ و استفاده از «ایده امر نیک» در مرحله «خودآگاهی ذهنی» است. همچنین اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل فعّال» شامل احترام به شخص چون غایت فی‌نفسه و احترام به حقوق دیگران است. اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل عملی» شامل استفاده از «قصد»، «نیت» و «غایت» خردمندانه به‌ منظور دستیابی به «نقد آگاهی اخلاقیاتی» و ایجاد «نگرش اخلاقیاتی» در فرد است و اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل مطلق» نیز شامل استفاده از هنرهای دینی به ‌منظور شناخت «ذات مطلق» است. پرونده مقاله