هرست متفکر تحلیلی معاصر، امکان تربیت دینی را به دلیل الزامآور بودن و در نتیجه سلب امکان زیست انتقادی و خلاقانه از متربی، بیمعنا و متناقض و مانعی برای رشد او میداند. به زعم هرست، غایت تربیت، آزاد ساختن ذهن متربی از هر آن چیزی است که ذهن را از کارکرد خاص آن -عقلانیت- ب چکیده کامل
هرست متفکر تحلیلی معاصر، امکان تربیت دینی را به دلیل الزامآور بودن و در نتیجه سلب امکان زیست انتقادی و خلاقانه از متربی، بیمعنا و متناقض و مانعی برای رشد او میداند. به زعم هرست، غایت تربیت، آزاد ساختن ذهن متربی از هر آن چیزی است که ذهن را از کارکرد خاص آن -عقلانیت- به دور میدارد، یعنی رهایی اندیشه و فعل آدمی از خطا و اشتباه بدون هیچگونه الزام بیرونی. این همان تربیت آزاد در زبان هرست و تربیت فضیلتمحور در یونان باستان است که پیشینهی آن به افلاطون بازمیگردد. از آنجا که تربیت فضیلتمحور نوعی از عقلانیت را میطلبد، بین افلاطون و هرست تفاوتی نیست؛ اما افلاطون هرگز تربیت فضیلتمحور را هم عرض تربیت دینی قرار نداده است، بلکه همواره تربیت فضیلتمحور را فروتر از تربیت دینی شناسانده است، همعرضی آنها به حسب اعتبار آن دو است والا تقابل میان آنها، تقابل طولی است؛ زیرا مطابق مابعدالطبیعهی افلاطونی تربیت فضیلتمحور منهای دین، توقف سیر تکاملی متربی را به همراه خواهد داشت. از منظر افلاطون، زمانی که تعارض اصول تربیتی با یکدیگر روی میدهد، نوعی اصول تربیتی غیرتجربی و غیراستدلالی منبعث از معرفت شهودی ضروری است؛ اصولی که در نظریهی تربیتی هرست نفی شده است.
پرونده مقاله
در شرایط بحران معنا و هویت در عصر حاضر، هویتبخشی یکی از رسالتهای اساسی برای هر جریان تربیتی است. هویت دینی نیز یکی از ابعاد این رسالت است که در جامعهی ما بهواسطهی حضور پررنگ دین در آن، از اهمیتی مضاعف برخوردار شده است. در این میان، داستان ها همواره بهعنوان یکی از چکیده کامل
در شرایط بحران معنا و هویت در عصر حاضر، هویتبخشی یکی از رسالتهای اساسی برای هر جریان تربیتی است. هویت دینی نیز یکی از ابعاد این رسالت است که در جامعهی ما بهواسطهی حضور پررنگ دین در آن، از اهمیتی مضاعف برخوردار شده است. در این میان، داستان ها همواره بهعنوان یکی از ابزارهای هویتبخش تلقی شدهاند. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نظرگاه هرمنوتیک روایی پل ریکور و با استفاده از روشهای تحلیلی و اشتقاقی صریح، تصویری را بر مبنای نظریه تفسیر از مفهوم هویت دینی و نقش داستان در شکلگیری آن و همچنین مواجههی ریکور با تنگناهای پیش روی تربیت دینی مبتنی بر داستان بهدست دهد. یافتهی پژوهش حاکی از آن است که در نظر ریکور، هویت دینی آن فهمی است که از خواندن متون دینی بهطور عام و روایتها بهطور خاص حاصل میشود. در برابر تنگنای حقیقتگویی داستان، نظر ریکور مبنی بر حقیقت داستان بهمثابهی امکان، اگرچه پاسخی در برابر آسیب جزماندیشی است، اما در عین حال نیازمند گزارههای بنیادین غیرروایی نیز میباشد. هرمنوتیک او توصیفِ آموزههای دینی در قالب داستان را در معرض آسیب نقلگرایی دانسته و این توصیف باید در بوته نقد قرار بگیرد. در عرصهی تبیین آموزههای دینی بهکمک داستان نیز اگرچه هر داستان واجد دنیای خاص خود است، اما گفتمان های رقیبِ خارج از منظومهی داستانی یک دین نیز باید در اعتباریابی حدسِ اولیه از معنای داستان بهمنظور رسیدن به حدس بهتر مورد تأکید قرار بگیرند.
پرونده مقاله