هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین ایدئالیسم افلاطون در قالب تعریف مفاهیم کلی و استنتاج پی آمدهای تربیتی آن است. در این پژوهش که از نوع پژوهشهای کیفی و با روش استنتاجی است، به بررسی آثار افلاطون و کتابها و مقالات مرتبط با آرای او پرداختهشده است. این پژوهش درصدد پاسخگو چکیده کامل
هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین ایدئالیسم افلاطون در قالب تعریف مفاهیم کلی و استنتاج پی آمدهای تربیتی آن است. در این پژوهش که از نوع پژوهشهای کیفی و با روش استنتاجی است، به بررسی آثار افلاطون و کتابها و مقالات مرتبط با آرای او پرداختهشده است. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که ایدئالیسم افلاطونی در زمینه تعریف مفاهیم کلی، چگونه تبیین میشود و چه پی آمدهای تربیتی را به همراه دارد. نتایج بهدستآمده دلالت بر این دارد که افلاطون در پژوهشهای خود با بهرهگیری از روشهای عقلی و تجربه ذهنی، درصدد دستیابی به مفهوم کلی بهعنوان بازنمود ایده ها است. این ایده ها در نزد او موجوداتی واقعی، اما غیرمادی هستند. یکی از کارکردهای اصلی مفاهیم کلی، استفاده از آنها بهعنوان معیاری برای عمل در موقعیت های جزئی و عینی است. مفاهیمی که هرکدام دارای شرطهایی اساسی و لازم میباشند و میتوان بر اساس آنها موضوعات را از هم تفکیک نمود و همچنین امور متکثر (مصادیق) را ذیل یک مفهوم کلی قرارداد. در باب پی آمدهای تربیتی این دیدگاه، ایدئالیسم افلاطونی مستلزم حرکت به سمت مفهوم محوری در تربیت و بازسازی برنامه درسی، روش تدریس، رابطه معلم و دانش آموز و ارزشیابی بر اساس کشف مفاهیم کلی و ارائه یک تعریف بر اساس آنها است.
پرونده مقاله
از آنجایی که پیشفرضها و سوگیریها بهعنوان مسائل و چالشهایی در فرایند تفکر افراد، آنها را در تحلیل، تبیین و تفسیر امور و مسائل با مشکلات عدیدهای مواجه میسازد، هدف این پژوهش، بررسی نقش تبعید خودخواسته برای غلبه بر سوگیریها و پیشفرضهای فهم در اندیشه ویتگنشتاین مت چکیده کامل
از آنجایی که پیشفرضها و سوگیریها بهعنوان مسائل و چالشهایی در فرایند تفکر افراد، آنها را در تحلیل، تبیین و تفسیر امور و مسائل با مشکلات عدیدهای مواجه میسازد، هدف این پژوهش، بررسی نقش تبعید خودخواسته برای غلبه بر سوگیریها و پیشفرضهای فهم در اندیشه ویتگنشتاین متأخر و پیامدهای تربیتی آن است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش توصیفی، تحلیلی و تفسیری تحقق یافت. در بخش یافتهها ابتدا به تعریف فهم از منظر ویتگنشتاین پرداخته شد و در گام بعد آشکار گردید که چطور نحوهی فهم و نگرش افراد، به «جهانتصویر» آنها وابسته، و اینکه چطور شکلگیری آن از مراحل اولیهی زندگی آغاز میشود. همچنین بحث گردید که اگر جهانتصویر حاصل پرورش بهصورت اقناع باشد و پاسخگوی اقتضائات بازیهای زبانی نباشد، افکار و بینش فرد از طرف پیشفرضها محدود میگردد. در ادامه تبعید خودخواسته بهعنوان یک راهکار، مستخرج از فلسفهی متأخر ویتگنشتاین، جهت غلبه بر پیشفرضها و روح زمانه معرفی شد و در نهایت در بخش پایانی مقاله به آثار و پیامدهای تربیتی تبعید خودخواسته اشاره شد و بحث گردید که چطور تبعید خودخواسته در راستای غلبه بر پیشفرضهای فکر و اندیشه کارساز و اثربخش واقع میشود.
پرونده مقاله