• فهرست مقالات temporality

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - پدیدارشناسی بیماری؛ رویکردی در تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن
        زهرا عسگری محمد حسین حیدری رمضان برخورداری
        کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن نیازهای تربیتی ویژه‏ای دارند که امروزه بر اثر غلبه رویکردهای عینیت‌مدارِ طبیعت‌گرا و هنجارگرا مغفول مانده‏اند. از این ‌رو هدف اصلی این پژوهش، مطرح کردن پدیدارشناسی بیماری به ‌عنوان رویکردی بدیل در بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به چکیده کامل
        کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن نیازهای تربیتی ویژه‏ای دارند که امروزه بر اثر غلبه رویکردهای عینیت‌مدارِ طبیعت‌گرا و هنجارگرا مغفول مانده‏اند. از این ‌رو هدف اصلی این پژوهش، مطرح کردن پدیدارشناسی بیماری به ‌عنوان رویکردی بدیل در بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به بیماری مزمن است. مطالعه حاضر بر بنیاد دو رویکرد روش‌شناختی پدیدارشناسی و استنتاجی انجام می‌گیرد؛ بدین ‌صورت که ابتدا چالش‌های تربیتی ویژه کودکان مبتلا به بیماری مزمن در مواجهه با خود، هستی و دیگران مورد پدیدارشناسی قرار گرفته و توصیف می‌شوند و در ادامه، با استخراج مضامین پدیدارشناختی روی‌آورندگی، زمانمندی و بدنمندی، پدیدارشناسی بیماری به‌ عنوان راهکاری برای فهم بهتر تعلیم و تربیت ویژه ‌این کودکان استنتاج می‌گردد. نتایج نشان می‌دهد پدیدارشناسی بیماری با سوژه بدنمند دانستن کودک بیمار، معنای بیماری را بازسازی کرده و فرصتی فراهم می‌کند تا بیماری مزمن از یک رنج همیشگی به بستر مناسبی برای پیشرفت و شکوفایی افراد تبدیل شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تاریخ‌مندی در اندیشه هایدگر و دلالت‌های آن در تعلیم‌و‌تربیت
        پوریا  آئینی فرامرز محمدی پویا
        این پژوهش با این مسأله انجام می‌شود که در امر تعلیم‌وتربیت و در مواجهه با صیرورت و تحولات جهان در پهنه تاریخ، در نسبت با گذشته و سنت تاریخی از یک سو و پدیده‌های جدید از سوی دیگر، باید چه موضعی اتخاذ کرد. این موضوع، به عنوان یک مسأله فلسفی، در مبحث تاریخ‌مندی قابل رهگیری چکیده کامل
        این پژوهش با این مسأله انجام می‌شود که در امر تعلیم‌وتربیت و در مواجهه با صیرورت و تحولات جهان در پهنه تاریخ، در نسبت با گذشته و سنت تاریخی از یک سو و پدیده‌های جدید از سوی دیگر، باید چه موضعی اتخاذ کرد. این موضوع، به عنوان یک مسأله فلسفی، در مبحث تاریخ‌مندی قابل رهگیری است. تاریخ‌مندی را اولین بار هگل وارد فلسفه کرد و بعد از او توجه به تاریخ در معرفت‌شناسی توسط فیلسوفان مختلف ادامه پیدا کرد. هایدگر تاریخ‌مندی را به نحوی متفاوت از دیگران تلقی می‌کند و آن را نه یک خصلت ثانوی و عارضی، بلکه یک مقوم وجودی برای انسان می‌داند. از نگاه هایدگر، انسان در یک سنت و فرهنگ تاریخی متولد یا «پرتاب» می‌شود و از آنجا که واجد اگزیستانس است، می‌تواند نحوه وجود خود را طرح‌اندازی کند. این امر مبتنی بر امکان‌های منحصر به ‌فردی است که ناشی از پرتاب‌شدگی انسان است. نتیجه نشان می¬دهد که در تعلیم‌وتربیت راستین، مبتنی بر تاریخ‌مندی اصیل، اولاً سنت تاریخی را نمی‌توان همچون ابژه‌ای در نظر گرفت که لحاظ کردن آن تحت اراده و اختیار آدمی باشد؛ سنت تاریخی همواره در ما حضور دارد و تمامی امکان‌های وجودی ما را عرضه می‌دارد. ثانیاً انسان از آنجا که واجد اگزیستانس است و اگزیستانس رو به سوی آینده دارد، بازآوری عینی سنت تاریخی و تلاش برای تربیت انسانی مشابه انسان گذشته، فاقد معنا و فارغ از زندگی «اینجا» و «اکنونی» است. ثالثاً عدم التفات به سنت تاریخی، پیوستگی وجودی تجارب انسان در طول تاریخ را زایل کرده است و کنش‌های آدمی را از اصالت و «خودینگی» آن می‌اندازد؛ یعنی نمی‌توان چنین اراده کرد که انسانی رها و برکنده از گذشتگان را پرورش داد. پرونده مقاله