تحقیق حاضر با هدف بررسی و مقایسه زمینههای ادبی شکلگیری پایدیا در یونان باستان و آموزههای حکمی و تربیتی در ایران باستان، با تاکید بر حماسههای ایلیاد و اودیسه و شاهنامه و بهروش تحلیل (مفهومی، اسنادی، و تطبیقی) به انجام رسیده است. بر این اساس، ابتدا مفاهیم، پیشینه، چکیده کامل
تحقیق حاضر با هدف بررسی و مقایسه زمینههای ادبی شکلگیری پایدیا در یونان باستان و آموزههای حکمی و تربیتی در ایران باستان، با تاکید بر حماسههای ایلیاد و اودیسه و شاهنامه و بهروش تحلیل (مفهومی، اسنادی، و تطبیقی) به انجام رسیده است. بر این اساس، ابتدا مفاهیم، پیشینه، انواع و زمینههای شکلگیری پایدیا در یونان (ایلیاد و اودیسه) و آموزههای تربیتی در ایران (شاهنامه) در چهار بعد جسمانی، هنری، اخلاقی و عقلانی بررسی شد. سپس وجوه اشتراک و افتراق این زمینهها و آموزهها در این دو اثر حماسی استخراج و معرفی شدند. در وجوه اشتراک، در پایدیای یونانی و آموزههای حکمیو تربیتی ایران جنبههای حماسی بر دیگر ژانرهای ادبی غلبه دارد، هم چنین در هر دو فرهنگ، از بستر تمثیل برای آموزش بهره گرفته میشود. در بعد جسمانی، در ادبیات هر دو ملت، انسان متعالی در تن سالم و روح پاک جلوهگر است. در بعد اخلاقی، میتوان از آموزههای انسانی و نمونههای جوانمردی و اخلاق والا در خلال داستانها و اشعار حماسی هر دو ملت یاد کرد. در بعد عقلانی، متون ایران باستان به عقل و خرد اهمیت زیادی میدهند. در ادبیات یونان نیز به مقولۀ خردپروری و بیان عوارض آن پرداخته شده است. این خردورزی مناسب با بستر فرهنگی تربیتی دو ملت نمود مییابد، چنان که در شاهنامه بارزترین نشانههای خردمندی مختصر و پرمعنا گویی است. در پایدیای یونانی، جلوههای این خردورزی در مبانی حکمیآشکار میشود. همراهی عقل و صبر و مدارا کردن با مردم و کار ارزشمند و عدالت و تعادل در رفتار و زندگی به واسطۀ خردمندی از موارد مشترک در هر دو فرهنگ و مبانی تربیتی آنهاست. در وجوه افتراق، در ادبیات یونان مولفهها جزئیتر و کارکردیتر، و اسطورهها فردیتر هستند، در حالی که در ایران مباحث تعلیمی کلیترند و اسطورههای جمعی نمود بیشتری دارند. در بعد هنری، شاهد مفاهیم گستردهتری در ادبیات ایران نسبت به فرهنگ یونانی هستیم.
پرونده مقاله
هدف اصلی مقاله حاضر، تبیین مبانی معرفتشناختی طرح پایدیا و نقد آن است. مبانی فلسفی، مبانی روانشناختی، مبانی جامعهشناختی و مبانی تاریخی بهعنوان بنیانهای اساسی تعلیم و تربیت به ویژه در حیطه برنامه درسی محسوب میشوند و مبنای معرفتشناختی میتواند در بستر مبانی فلسفی م چکیده کامل
هدف اصلی مقاله حاضر، تبیین مبانی معرفتشناختی طرح پایدیا و نقد آن است. مبانی فلسفی، مبانی روانشناختی، مبانی جامعهشناختی و مبانی تاریخی بهعنوان بنیانهای اساسی تعلیم و تربیت به ویژه در حیطه برنامه درسی محسوب میشوند و مبنای معرفتشناختی میتواند در بستر مبانی فلسفی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در این مقاله، دیدگاه معرفتشناختی آدلر در قرن بیستم مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط نظریه مذکور با برنامه درسی پیشنهادی او به نام پایدیا تبیین شد. روش تحقیق در مقاله حاضر، توصیفی- تحلیلی و نقد بر اساس دیدگاههای معاصر است. طبق یافتههای مقاله حاضر، بین سطوح خیر برای ذهن و صور معرفت که در دیدگاه معرفتشناختی آدلر مطرح میشود و سطوح یادگیری در برنامه درسی پیشنهادی او ارتباط منسجمی وجود دارد. با وجود این، نقدهایی بر اساس دیدگاههای معاصر میتوان بر دیدگاه معرفتشناختی او وارد کرد. نخست آنکه آدلر به معرفت ضمنی توجه نداشته است، دوم آنکه در بحث «جهانشمولی» و «ثبات» به نکته علم به معلوم اشاره نداشته است تا در چالش با بحث «پویایی علم» قرار نگیرد. سوم آنکه به بسط مهارتهای پیشنهادی در طرح پایدیا بر اساس صورت معرفتی «دانستنِ چگونه» نپرداخته است.
پرونده مقاله